عصری سازی، مقتضای اصل آزادی و اختيار است. بدين معنا که اقتضائات وجدانِ [آزاد فردی] بر اقتضائات و مصالح نظم و سامان جمعی غلبه يابد، يعنی ما چنين میانديشيم که اين نهاد دينی است که بايد امروزه به دنبال دلايل توجيهی حضور خود و در پی کيفيتهای جديد و نو شونده ساماندهی توده مؤمنان باشد و اين ساماندهی ديگر از طريق اجبار و الزام و تکفير نخواهد بود. اين اولين اصل و اساس.
اما مبنا و اساس دوم، مسئوليت فردی و آزادی و اختيار است. چرا مسئوليت فردی؟ زيرا وقتی معتقد باشم که قرآن مرا به عنوان يک شخص ـو نه به عنوان عضوی از جمع که در آن ذوب شدهامـ مخاطب قرار میدهد، در اين صورت آزاد خواهم بود که از اين نّص چيزی را بفهمم که چه بسا با فهم ديگران فرق داشته باشد. جرا که خود من مسئول هستم و اين نّص مرا مستقيما مورد خطاب قرار داده است و اين مسئوليت، مسئوليت شيخ و استادی نيست که مرا تعليم داده يا برايم فتوا صادر کرده يا به جای من اجتهاد کرده است. اين مسئوليت فردی چهبسا در دوران گذشته ممکن نبوده است. چرا که در گذشته نظم و نظام قبيلهای برقرار بوده و حل شدن فرد در جمع در چنين نظم و نظامی يک قاعده بوده است. اما امروزه ارزشهای جديدی که از فرآوردههای مدرنيته است پديد آمده که بر ارج و منزلت «فرد» تأکيد میکند.
[برگرفته از کتاب: عصریسازی انديشۀدينی؛ عبدالمجيد شرفی، صص: 40 ـ 39]
۱۳۸۴/۰۵/۱۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر