۱۳۸۸/۰۹/۳۰

خاک‌سپاری انديشه

هم‌زمان با مراسم خاک‌سپاری آيت‌اله منتظری، «انديشه نو» نيز به خاک سپرده شده.


۱۳۸۸/۰۹/۲۹

تو حجتی يا آيت؟

از فردای پيروزی انقلاب، رفسنجانی نشان داد که در عمل حجت واقعی حکومت اسلامی است. يعنی حکومت و اسلام با حجت‌های او به‌هم پيوند می‌خوردند.
اگرچه ديدگاه اقتصادی او در مورد گردش چرخه نفت، مدت‌ها يکی از طنزهای درونی محافل مختلف را تشکيل می‌داد و بسياری بر ريش خداتراشيده او می‌خنديدند ولی، آن سخنرانی در حضور و با اجازه امامی ايراد گرديد که بعضی‌ها امروز بخاطر پاره شدن (يا پاره‌کردن) عکس آن امام دارند حنجره‌های‌شان را عليه هاشمی پاره می‌کنند.
بعد از مرگ خمينی که پيران عصرِ حجری خبرگان که دل‌های‌شان را برای الهام گرفتن از خداوند باز و آماده کرده بودند؛ باز اين هاشمی بود حجت آورد و در گوش و دل‌شان خواند که خدای امام، خامنه‌ای را برگزيده است و ديديم که چگونه الهام‌گرفته‌گان با جان و دل، رهبری را برگزيدند که آرزوی امام‌شدن، هنوز در دل‌اش مانده است.
اين‌که فقيه عالی قدر «ايرنا» و مرجع تقليد خبرگزاری‌های بی‌حال و هوا، هاشمی را حجت خطاب می‌دهد نه آيت، چيزی از حقيقتی که همه می‌دانند و با چشم‌های خود ديده‌اند، گُم نخواهد شد. در عوض، فتوای فقيه عالی‌قدر «ايرنا» پيش از اين که علتی برای ارتقای مقام رهبری بشود، موجب دردسرهايی خواهد شد تا از اين پس امت شديد بربرش، شب و روز، از رهبر بپرسند:
تو حجتی يا آيت؟
مامانت بشه فدايت!

۱۳۸۸/۰۹/۲۲

گازگرفته

روزنامه‌های ايران: «دکتر مجيد سليمانی‌پور مديرعامل شرکت توسعه اعتماد مبين، خريدار بلوک 50 درصد به اضافه يک سهم شرکت مخابرات، چهارشنبه شب در منزل مسکونی خود در ازگل به همراه همسرش دچار گازگرفتگی شد و جان سپرد».

وقتی می‌گوئيم حاکميت گرفتار بيماری «هاری» شده است، معنايش اين نيست که تنها ملت در معرض گازگرفتگی است. اما پرسش اصلی اين است آيا يک حکومت هار را می‌شود درمان و اصلاح کرد؟

۱۳۸۸/۰۹/۱۸

بازخوانی يک قصۀ تلخ

هزاران نفر در سانتیاگو شیلی برای شرکت در مراسم خاک‌سپاری مجدد ویکتور خارا، خواننده سرشناس و محبوب این کشور شرکت کردند. این خاک‌سپاری سی و شش سال پس از مرگ ویکتور خارا طی سال‌های حکومت نظامیان در شیلی صورت گرفت. [منبع خبر: بی‌بی‌سی]



وقتی سربازان درِ ورودی را با ضربه‌های محکم قنداق تفنگ‌ها می‌شکنند و به درون خانه سرريز می‌برند؛ ويکتور، کنار پنجره‌ای که پرتويی از ذرات خورشيد را به زير پای مهاجمان می‌تاباند، خيره به گيتار خود نشسته بود. و بی‌توجه به حضور مهمانان ناخوانده، داشت آهنگ «من شما را دوست دارم شيليايی‌ها» را می‌نواخت.
ادامه...

بايگانی وبلاگ