با چشم باز رؤيايی ديدهام
با چشم باز در آب غوطه خوردهام.
و آب لايه لايه برافروختهست
در پردههای شستهی چشم.
زهدان هنوز تازه پذيرا شده ست
کز تابتاب رؤيا روشن میگردد.
اين نطفه آدمی را
در گردشی معاينه میبيند.
آرام پردههای افق را پس میزند
کليک میکند بر روی
«پرونده قتلهای سياسیـزنجيرهای»
تا پردههای ديگر را بگشايد.
***
قسمتی از شعر «در نَفَس آب»؛
برگرفته از کتاب «سحابی خاکستری» محمد مختاری.
دو بيت ماقبل آخر، توسط نگارنده وبلاگ افزوده گرديد.
۱۳۸۶/۰۹/۰۱
۱۳۸۶/۰۸/۲۸
اينجا زندان اوين است!
اينجا زندان است. بند زنان زندان اوين.
اولين بار نيست كه به اوين میآيم.
بار اول خبرنگاری بودم كه با رئیس
زندان سلول به سلول جلو میرفتم و نخستين بار سرگذشت زنانی كه به جرم اعتياد، فحشا، و قتل اسير چهارديواری زندان بودند را میشنيدم كه بنويسم اما فقط چند كلمه؛ همان قدر كه بودن رئيس اجازه میداد. بار دوم من هم زندانی بودم. درست مثل همه آن زندانيان در بند. 30 نفر از فعالان زن در انفرادی بودند و من آشفته و نگران، ميان غم زنانی كه هميشه از آنان مینوشتم، و سرنوشت نامعلوم دوستانم سرگردان بودم. آن روز برای آنها مهمانی بودم كه به زودي میرفت.
اين بار، بار سوم اما، همه چيز متفاوت است. حالا من با اين وثيقه صد ميليون تومانی يكی از خودشان هستم. يكی از صدها زنی كه سالها است گرفتار ديوارهای بلند اویناند و هيچ دادرسی ندارند. نه قانون به فريادشان میرسد، نه خانواده و نه هيچ كس ديگر. اصلا معنای بیپناهي را فقط اينجاست كه میتوان فهميد. در چشمان زنانی كه اگر قانون كمی، فقط كمی، عادلانهتر بود آنها اينك در خانههايشان در كنار فرزندانشان بودند. زنانی كه هيچ شباهتی به كليشههای ما از زنان زنداني ندارند. زنانی كه برخی به خاطر تاب نياوردن قوانين نابرابر خود مجری قانون شدهاند و به گفته قانونگذار، قانون شكن.
ادامه مطلب ...
۱۳۸۶/۰۸/۲۱
يک بام و دو هوا
کجا هستند آن همه فعالان جنبش صلح اروپا تا درباره خطرات هم جنگ و هم سلاح هستهای هشدار بدهند؟ گسترش توانمندیهای هستهای اين امکان را نسبت به آخرين سالهای جنگ سرد به مراتب افزايش داده است که از آنها واقعا استفاده شود. میتوان بهانه آورد که اسراييل و پاکستان و هند نيز هم اکنون بمب اتمی دارند. درست است. و اين به اندازه کافی بد است. و يا غرب در رابطه با هند و اسراييل سياست يک بام و دو هوا را پيش میبرد. ليکن اين دليل نمیشود که به ديگر کشورها نيز اجازه داد که ابزاری را به دست بياورند که بتوانند کشتارهای جمعی راه بيندازند.
اگر اروپا نمیخواهد به ارزشها و منافع خويش خيانت کند، بايد تلاش کنيم با هر دو تهديد، چه حمله نظامی از سوی آمريکا و چه بمب اتمی ايران، برخورد کنيم. (اين نکته که آمريکا در ده سال گذشته فرصتهای زيادی را در يک مسئوليتپذيری سازنده از دست داد، درست است. ولی طرح آن امروز به ما کمکی نمیکند).
تيموتی گارتن اش Timothy Garton Ash استاد مطالعات اروپا را در دانشگاه آکسفورد.
پ.ن:
سلاح هستهای؛ همه يا هيچ ؟
سخنی با مخالفان بوش
اگر اروپا نمیخواهد به ارزشها و منافع خويش خيانت کند، بايد تلاش کنيم با هر دو تهديد، چه حمله نظامی از سوی آمريکا و چه بمب اتمی ايران، برخورد کنيم. (اين نکته که آمريکا در ده سال گذشته فرصتهای زيادی را در يک مسئوليتپذيری سازنده از دست داد، درست است. ولی طرح آن امروز به ما کمکی نمیکند).
تيموتی گارتن اش Timothy Garton Ash استاد مطالعات اروپا را در دانشگاه آکسفورد.
پ.ن:
سلاح هستهای؛ همه يا هيچ ؟
سخنی با مخالفان بوش
۱۳۸۶/۰۸/۱۵
بند حق دلارام نيست!
«روزگار غریبی است، گویی قرار است ما که ایرانی زاده شدهایم نسل به نسل با شرایطی بغرنج، دردناک و نابسامان روبهرو باشیم و آجرهایی که دانه به دانه و طی دههها کار و تلاش روی یکدیگر گذاشتهایم تا مملکتمان را بسازیم با تندبادهایی خارج از کنترل ما تخریب شود و زندگی جمعیای که ساختهایم با تلاشهای سخت و خشن قدرتمداران متلاشی گردد. اکنون که تیرهای بلا از هر سو بر خانهی نیمه ساختهمان نشانه رفته بیش از گذشته، نسل پیشکسوت زنان کشورم را درک میکنم، نسلی که با تندبادهای سیاه، چندپاره شد.
اکنون که میبینم هر هفته دوستی را به دادگاه انقلاب احضار میکنند، آشنایی را به زندان میاندازند و یاری را تهدید میکنند و یا خبر مهاجرت و ترک دیار دوست دیگری را (بر اثر فشارهای مداوم) میشنوم، هرچه بیشتر با رنجهای نسل پیشکسوت در جنبش معاصر زنان پیوند مییابم، نسلی از زنان کشورم که در یک حرکت اجتماعی بزرگ با جان و دل مشارکت کرده بودند، اما به ناگهان با از دست دادن حقوقشان، با خبر دستگیری دوستانشان، به زندان رفتن یا کشته شدن آشنایانشان و مهاجرت گروهی یارانشان، مواجه شدند». ـ نوشين احمدیخراسانی
اشتراک در:
پستها (Atom)