۱۳۹۱/۰۸/۲۳
۱۳۹۱/۰۸/۱۵
چه چيزی تغيير کرد؟
آثار «برتولت برشت» در ايرانِ پيش از انقلاب، تنها در ميان قشر محدود و ويژهای مبادله میشد اما در عوض همان زمان، وارد هر روستايی که میشدی، دستکم يک جلد کتاب «عزيز نسين» در خانهی "آقای سپاهی" يا در خانهی کدخدا [که از آقای سپاهی هديه گرفته بود] پيدا میشد.
تا آنجايی که من میدانم، عزيز نسين در دوران زندگیاش تنها شانزده اثر داستانی داشت و منتشر کرد. اما اگر بگويم که پيش از انقلاب بيش از هفتاد عنوان و اثر بنام عزيز نسين ديده يا شنيدهام، باور کنيد اغراق نمیگويم. هر بنده خدايی در ايران که توانايی ريختن درددلهايش را روی صفحهی کاغذ داشت، درددلهای خود را زير نام عزيز نسين چاپ و منتشر میکرد.
اما الان مدتی است احساس میکنم که وضعيت _دستکم در فيسبوک_ دگرگون گشته و هرکسی بنا به فراخور حال و شرايط، قطعهای از آثار برتولت برشت را انتخاب کرده و برای مبادله بر روی ديوار میگذارد. اين دگرگونی تحت تأثير کدام شرايط است: تغيير زمانه يا تغيير ساخت سياسی؟
۱۳۹۱/۰۸/۱۲
۱۳۹۱/۰۶/۲۴
هفت خُمره طلا
١ـ در داستان "هفت خمرۀ طلا" آمده است که هر شاهی در ايران با هفت خمرۀ خالی بر تخت سلطنت مینشست. از آنجايی که شاههان ايرانی همواره در معرض خطر سقوط قرار داشتند؛ همه پذيرفته بودند که شاه از ميان درآمدها و مالياتهای کسب شده، نخست خمرههای خالی خود را به جهت تأمين خرج آينده زن و فرزند پُر کند و سپس مازاد آن را، خرج آبادانی کشور کند.
٢ـ جدول روبهرو بطور مشخص نشان میدهد که حکومت اسلامی در ٣٤ سال گذشته و تنها از طريق فروش نفت خام، در مجموع مبلغ ٩٩٧ ميليارد دلار، درآمد ارزی داشت. يعنی دولتمردانی ايرانی بجای هفت خمره، اگر هفتاد خمره هم داشتند، باز هم اوضاع و احوال زندگی امروز ايرانيان از منظرهای مختلف اقتصادی، بهداشتی، رفايی و غيره، بايد ده برابر بهتر و عالیتر از شرايط قبل از انقلاب باشد. آيا واقعن همينطورست؟
٢ـ جدول روبهرو بطور مشخص نشان میدهد که حکومت اسلامی در ٣٤ سال گذشته و تنها از طريق فروش نفت خام، در مجموع مبلغ ٩٩٧ ميليارد دلار، درآمد ارزی داشت. يعنی دولتمردانی ايرانی بجای هفت خمره، اگر هفتاد خمره هم داشتند، باز هم اوضاع و احوال زندگی امروز ايرانيان از منظرهای مختلف اقتصادی، بهداشتی، رفايی و غيره، بايد ده برابر بهتر و عالیتر از شرايط قبل از انقلاب باشد. آيا واقعن همينطورست؟
۱۳۹۱/۰۶/۱۹
۱۳۹۱/۰۳/۲۱
۱۳۹۱/۰۲/۲۸
روزِ پدر
(امروز در آلمان، روزِ پدر است.)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
میگويند:
وقتی صبورانه با عشق زندگیت برخورد میکنی،
وقتی صبورانه با مشکلات دستوپنجه نرم میکنی،
وقتی در مهاجرت، همزمان در چند نقش ظاهر میشوی
[شوهر، برادر، دوست، پدر و هرازگاهی نيز مادر]؛
مطمئن باش که زمان متوقف میشود!
در روز پدر،
وقتی به آيينه نگريستم
معمايی آسان فهم شد:
که چرا ظاهر اين پدرِ مهاجرِ هميشه عاشق،
دست نخورده ماند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــ
میگويند:
وقتی صبورانه با عشق زندگیت برخورد میکنی،
وقتی صبورانه با مشکلات دستوپنجه نرم میکنی،
وقتی در مهاجرت، همزمان در چند نقش ظاهر میشوی
[شوهر، برادر، دوست، پدر و هرازگاهی نيز مادر]؛
مطمئن باش که زمان متوقف میشود!
در روز پدر،
وقتی به آيينه نگريستم
معمايی آسان فهم شد:
که چرا ظاهر اين پدرِ مهاجرِ هميشه عاشق،
دست نخورده ماند؟
۱۳۹۰/۱۲/۲۹
اشتراک در:
پستها (Atom)