به جز ايران و پاكستان و چند كشور همسايه، جهان با علوم انسانی مديريت میشود. در حالی كه در ايران اكثريت قاطع مديران يا مهندسی خواندهاند يا پزشكی.
شغل اساتيد علوم سياسی بررسی عملكرد پزشكان و مهندسين در صحنه اقتصادی و سياسی شده است. مقصر اصلی اين اتفاق دانشگاهها هستند. اگر در ميان اقتصاددانان، جامعهشناسان، و سياستخواندهها، تشكلهاي حرفهای داشتيم كه به اين روش اعتراض میكردند شايد اين فضا كمی تغيير ميكرد. بدتر اين است كه رسانهها هم اين نظريات! را در جامعه پخش میكنند. در هر حال فهم و شناخت سياست در ايران و تحولات بينالمللي در كشور ما تخصصی نيست. مانند پارك همه در آن وارد میشوند. در كشور ما، طيف وسيعي از افراد، هر شغلی كه به آنها توصيه شود، میپذيرند. بنابراين، كسانی كه كارشان شناخت مسائل سياسی و بينالمللی است، طبعن در حاشيه گذران زندگی میكنند. هر كس كه چند كتاب ترجمه شده را خواند، نمیتوان متخصص مسائل بينالمللي قلمداد كرد. در كشورهای توسعه يافته و صنعتی، بنا به ضرورت و اهميت موضوع و سختی شناخت، باهوشترين و بهترين دانشجويان در علوم انسانی تحصيل میكنند. در كشور ما شرايط متفاوت است. در اين فضای غيرتخصصی، سكوت كردن طريق اخلاقیتری است. بگذاريم افرادی كه تنها بيست سال سن دارند، در مورد مسائل پيچيده جهانی با قاطعيت اظهارنظر كنند و پزشكان گوش و حلق و بينی و مهندسان مواد و مكانيك در رابطه با سياست خارجی، اقتصاد و شناخت سياست داخلي حكم نمايند.
دکتر محمود سريعالقلم
۱۳۸۶/۰۵/۰۷
۱۳۸۶/۰۵/۰۶
توضيح
دقايقی پيش پُست جديدی را زير عنوان « روزی که خندهها جای گريه نشستند ـ ۱» در وبلاگ گذاشتم و آبديت کردم ولی تا اين لحظه قابل رؤيت نيست!
اينکه وبلاگ چرا گرفتار پردهنشينی شد و به زير حجاب رفت، هنوز دقيق نمیدانم ولی اگر شما هم به دليل پينگ شدن وبلاگ سری به اينجا زديد، لطفن با کليک کردن روی عنوان بالا، میتوانيد مطلب جديد را مشاهده کنيد.
اينطوری شايد از شرمندگی تحميلی و ناخواسته، تاحدودی بهدور و رها باشم :)
اينکه وبلاگ چرا گرفتار پردهنشينی شد و به زير حجاب رفت، هنوز دقيق نمیدانم ولی اگر شما هم به دليل پينگ شدن وبلاگ سری به اينجا زديد، لطفن با کليک کردن روی عنوان بالا، میتوانيد مطلب جديد را مشاهده کنيد.
اينطوری شايد از شرمندگی تحميلی و ناخواسته، تاحدودی بهدور و رها باشم :)
۱۳۸۶/۰۴/۲۷
اعترافاتی تازه
دقايقی ديگر، کانال اوّل سيمای جمهوری اسلامی، شوی تلويزيونی تازهای از اعترافات را برای مردم ايران پخش خواهد کرد.
آيا میتوانيم چنين نمايش مسخرهای را بمفهوم بازخوانی «فراخوان کُهنه» در مقابل هرآن چيزیکه از آن بوی تازهگی به مشام میرسند، معنا کنيم؟
من بر اين باور نيستم! اگر «مُدرن بودن»، يعنی آگاهی داشتن نسبت به زمانه و زندگی است؛ نه تنها مسئولان جمهوری اسلامی، بلکه بنلادن و گروه القاعده نيز به اين حقيقت واقفاند که اين نحوه از انديشيدن و رفتار را نمیشود در ظرف زمان گنجانيد. آنها بهتر و دقيقتر از تو و من میدانند که اگر روح خويش را به اجبار در زندان کُهنهگی محبوس ساختهاند، تنشان، در رودخانه مُدرن شناور و جاريست. بنابراين، از اين جدايی فقط میتوان واکنشهای کليشهای را انتظار داشت. واکنشهايی که مروج و مشوق از خودبيگانگی است و میکوشد تا با جداسازی جان جامعه از کالبد آن، جنگل خودبيگانگی را توسعه دهند.
زندهباد انقلاب نارنجی من!
آيا میتوانيم چنين نمايش مسخرهای را بمفهوم بازخوانی «فراخوان کُهنه» در مقابل هرآن چيزیکه از آن بوی تازهگی به مشام میرسند، معنا کنيم؟
من بر اين باور نيستم! اگر «مُدرن بودن»، يعنی آگاهی داشتن نسبت به زمانه و زندگی است؛ نه تنها مسئولان جمهوری اسلامی، بلکه بنلادن و گروه القاعده نيز به اين حقيقت واقفاند که اين نحوه از انديشيدن و رفتار را نمیشود در ظرف زمان گنجانيد. آنها بهتر و دقيقتر از تو و من میدانند که اگر روح خويش را به اجبار در زندان کُهنهگی محبوس ساختهاند، تنشان، در رودخانه مُدرن شناور و جاريست. بنابراين، از اين جدايی فقط میتوان واکنشهای کليشهای را انتظار داشت. واکنشهايی که مروج و مشوق از خودبيگانگی است و میکوشد تا با جداسازی جان جامعه از کالبد آن، جنگل خودبيگانگی را توسعه دهند.
زندهباد انقلاب نارنجی من!
۱۳۸۶/۰۴/۲۲
مقاومت مداوم
سرکوب مداوم را به چالش میکشد!
در فضایی که اقتصاد دلالی و زیستن بر مبنای هزینه و فایده، در همه جوانب زندگی ریشه میدواند و در ژستی روشنفکرانه، منش سیاسی دوران میشود و هرگونه هزینهپردازی را - نه به دلیل فشار و سرکوب که به دلیل حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و موقعیتی- غیرعقلانی توصیف میکند، و راه بر هرگونه تغییر را به تعویق میاندازد، حرکت آگاهانه آنان [دانشجويان] نشانه انتخاب آگاهانهشان علیه تقدیرگرایی ساری و جاری است. آنان نه به خاطر قهرمانسازی از خود و نه به خاطر افراطیگری، که به خاطر شورش بر انفعال و منفعتطلبی دوران، ذهن ما را میآشوبند.
عمومی کردن حضور آنان در قاب تصویر، حتی بیش از شنیدن خبر تحصن آنان قدرت تاثیرگذاری دارد، شاید به این خاطر که آنان در این تصویر بر تصاویر متعارف دوران خود یورش میبرند و ذهنها را به حرکت وامیدارند. هیچ کس نمیتواند 18 تیر 78 را بدون تصویری از پیراهن خونین در دست احمد باطبی به خاطر بیاورد.
به تصاویر خیره میشوم، خلاقیتی شورشی اما مسالمتآمیز، آگاهانه و پرقدرت پیش میرود و «هراس» را به هراس میاندازد. رعبی در میان نیست، گرمی هست و شور و عشقی که جامعه انفعالزده را گرما میبخشد. اکنون برماست که این قلب تپنده را از جریان نیاندازیم.
پروين اردلان، زنستان
۱۳۸۶/۰۴/۱۹
ابهام در جنبش زنان
مدتی است که خاموش کردن صدای صلحطلب فعالان جامعه مدنی و جنبش زنان، به طرزی خشونتبار دنبال میشود. اما پرسش این است که به راستی چرا؟ دلیل این احکام سنگین و «بی حساب و کتاب» چیست؟ در دور جديد بررسی پروندههای شرکتکنندگان در تجمع 22 خرداد، دو تن از زنان با احکام سنگینتری نسبت به دیگر فعالان جنبش زنان در همین پرونده (از جمله خود من که نه تنها به عنوان يکی از شرکتکنندهگان در آن تجمع، بلکه به عنوان عضوی از اعضای گروه هماهنگکننده نیز بودم)، روبهرو شدهاند!
به نظر میرسد واقعیت پیچیدهتری در این میان وجود دارد، در نتیجه، فراروی از جزئیات میتواند به درک ما از منطق برخورد نیروهای قضایی کمک کند. نخست اینکه در ایران و در بسیاری از کشورها بدون اعمال «خشونت»، نظام پیچیده «کنترل»ها کارکرد موثری نخواهد داشت و بدون این کنترلها نیز قادر نخواهند بود مقاومت و واکنش در برابر خشونتهای اعمال شده را مهار کنند. یعنی تسخیر جامعه مدنی با همدلی و همکاری این دو شیوه، امکانپذیر شده است. در واقع این دو شیوه برخورد در جامعه بحرانزده ما، همواره در کنار یکدیگر وجود داشته و پدیده جدیدی نیست. به این معنا کنترل وقتی اثرگذار است که احساس کنیم بخش خشنتری هم وجود دارد و اتفاقن با پذیرش این مسئله میتوانیم به راحتی در معرض «کنترل» قرار بگیریم.
نوشين احمدیخراسانی؛ برگرفته از وبلاگ زنستان
به نظر میرسد واقعیت پیچیدهتری در این میان وجود دارد، در نتیجه، فراروی از جزئیات میتواند به درک ما از منطق برخورد نیروهای قضایی کمک کند. نخست اینکه در ایران و در بسیاری از کشورها بدون اعمال «خشونت»، نظام پیچیده «کنترل»ها کارکرد موثری نخواهد داشت و بدون این کنترلها نیز قادر نخواهند بود مقاومت و واکنش در برابر خشونتهای اعمال شده را مهار کنند. یعنی تسخیر جامعه مدنی با همدلی و همکاری این دو شیوه، امکانپذیر شده است. در واقع این دو شیوه برخورد در جامعه بحرانزده ما، همواره در کنار یکدیگر وجود داشته و پدیده جدیدی نیست. به این معنا کنترل وقتی اثرگذار است که احساس کنیم بخش خشنتری هم وجود دارد و اتفاقن با پذیرش این مسئله میتوانیم به راحتی در معرض «کنترل» قرار بگیریم.
نوشين احمدیخراسانی؛ برگرفته از وبلاگ زنستان
اشتراک در:
پستها (Atom)