اعضای آژانس بينالمللی انرژی اتمی، بعد از رايزنیها و چانهزنیهای زياد و حتا بعد از به تعويق انداختن جلسهی تصميمگيری، سرانجام قطعنامهای را عليه دولت ايران صادر کردند.
اگر توجه خود را معطوف به خصلت استراتژيکی بحران هستهای کنيم و ماهيت خانمانبرانداز و تهديدآميزش را بطور منطقی و عقلانی بررسيم؛ آنوقت درک و پذيرش بعضی نکات آسان خواهند بود که: نگرانی در زمينههای توليد و گسترش سلاحهایهستهای، تنها مختص و محدود به کشور ايران نيست. هريک از کشورهای جهان، ممکن است مانند ايران، در مظان اتهام توليد پنهانی قرار بگيرند و اين امریاست کاملا طبيعی و پذيرفتنی. اين اتهام، تنها از طريق مذاکرات، بازرسیها و تعهدات اخلاقی و حقوقی، قابل حل و رفع و چارهانديشی است.
اگر میبينيم که بحران هستهای ايران، همواره در مداری خاص و معين میچرخد، علتاش را نخست، مجبوريم در ذات و ماهيت ايدئولوژيکی رژيم جستوجو کنيم؛ دوم، بايد کارنامهسياسی حکومت را بطور دقيق مورد بررسی قرار دهيم؛ و خلاصه سوم، خلقوخوی و خصلت تهاجمی دولتمردان را که عالم و آدم را دشمنان اسلام میپندارند، در اين پيچيدهگی دخيل بدانيم. سياستگذاران رژيم، از شرايط کنونی ناراضی نيستاند. سياست تبليغی حکومت حاکی از برانگيختن غرور ملی و ناسيوناليسم در عرصه داخلی است؛ اما فرجام چنين تلاشی، میتواند بحران ساده و قابل حل را، به نتايجی تراژديک و سرشکستهگی غرور ملی ايرانيان مبدل سازد و آينده اسفباری را برای ما رقم بزند.
راه حل منطقی بحران هستهای و ديگر بحرانهای تهديدکننده، چيست؟ برای چارهانديشی و برون رفت از اين بحرانها، راهی جز انديشيدن، تفاهم و اقدام ملی، وجود ندارد!
۱۳۸۴/۰۵/۲۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر