۱۶ آذر به انقلاب ختم می شود. ادامهی انقلاب به آزادی میرسد. اما تا رسیدن به خود تندیس آزادی باید همچنان ادامه داد. جمهوری اسلامی با آزادی فاصله دارد. در حالیکه در ظاهر با هم در یک امتداد هستند اما فاصله مطمئنی باهم دارند. جمهوری اسلامی با رسیدن به خیابان رودکی تمام میشود اما آزادی همچنان ادامه دارد. انگار که جمهوری اسلامی تمام توانش در همراهی با آزادی تا همان رودکی بوده است.
ملت خیابان کوتاهی است که با رسیدن به خیابان جمهوری اسلامی پایان میپذیرد.
سفارت انگلیس هم در خیابان جمهوری اسلامی قرار دارد. سفارت روسیه با اینکه در نوفل لوشاتو قرار دارد اما آن هم به جمهوری اسلامی نزدیک است.
اگر از انقلاب به آزادی و جمهوری اسلامی بخواهید برسید٬ مسیرها در تضاد با یکدیگر هستند. برای رسیدن به آزادی باید انقلاب را ادامه داد و برای رسیدن به جمهوری اسلامی باید از آزادی و انقلاب فاصله گرفته و انقلاب را رو به پایین رفت.
خیابان ایران هم خیابانی است که فقط عده ای خاص با عقایدی خاصتر در آن جای دارند.
پاسداران همان سلطنت آباد سابق است. فقط اسمش عوض شده. جهت همان جهت و شیب همان شیب است.
خیابان نبرد به پیروزی می رسد.
... و برای رسیدن به فرجام از هنگام باید رفت.
۱۳۸۸/۰۸/۰۶
۱۳۸۸/۰۸/۰۴
من آروم نگيرم
سرود مجلس جمشيد گفته اند اين بود
بيار جام که دوران جم نخواهد ماند
زمهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهم ماند
۱۳۸۸/۰۸/۰۱
ما و مرد درمانده
روزی مردی در داخل گودال نسبتاً عميقی افتاد و از شدت درد و ناتوانی داشت میگرئيد. رهگذرانی که از آن مسير میگذشتند، هر کدام برای لحظهای بر لبهی گودال ايستادند، نگاهی به آن مردِ درمانده انداختند و به تناسب موقعيتی که داشتند، واکنشی را بروز دادند:
يک مرد روحانی: حتماً در زندگی گناهی مرتکب شدهای!
يک زمينشناس: عمق گودال و رطوبت خاک را اندازه گرفت.
يک روزنامهنگار: در بارۀ دردهايی که مرد میکشيد، با او مصاحبه کرد.
يک يوگيست: چيزی که در بارۀ درد و عمق چاله میگويی، فقط در ذهن تو هستند. واقعيت خارجی ندارند.
يک پزشک: برای او دو قرص آسپرين پائين انداخت.
يک پرستار: برای لحظهای بر لبهی چاه نشست و همراه با مرد گريه کرد.
يک روانشناس: از مرد درمانده خواست تا دنبال دلايلی بگردد که چگونه پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند.
يک تقويتکننده فکر او را نصيحت کرد که: خواستن، توانستن است!
يک فرد خوشبين به او گفت: ممکن بود يکی از پاهات رو بشکنی.
سرانجام کارگری داشت از آنجا میگذشت، وقتی مرد را در چنين وضعيتی ديد، تا نيمه به داخل چاه خم شد، دستانش را دراز کرد و دست مرد را گرفت و او را از چاه بيرون آورد.
يک مرد روحانی: حتماً در زندگی گناهی مرتکب شدهای!
يک زمينشناس: عمق گودال و رطوبت خاک را اندازه گرفت.
يک روزنامهنگار: در بارۀ دردهايی که مرد میکشيد، با او مصاحبه کرد.
يک يوگيست: چيزی که در بارۀ درد و عمق چاله میگويی، فقط در ذهن تو هستند. واقعيت خارجی ندارند.
يک پزشک: برای او دو قرص آسپرين پائين انداخت.
يک پرستار: برای لحظهای بر لبهی چاه نشست و همراه با مرد گريه کرد.
يک روانشناس: از مرد درمانده خواست تا دنبال دلايلی بگردد که چگونه پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند.
يک تقويتکننده فکر او را نصيحت کرد که: خواستن، توانستن است!
يک فرد خوشبين به او گفت: ممکن بود يکی از پاهات رو بشکنی.
سرانجام کارگری داشت از آنجا میگذشت، وقتی مرد را در چنين وضعيتی ديد، تا نيمه به داخل چاه خم شد، دستانش را دراز کرد و دست مرد را گرفت و او را از چاه بيرون آورد.
۱۳۸۸/۰۷/۲۹
هنر و اعتراض
تابلوی نقاشی روبهرو که بهنوعی واگويی فراز و فرودها و پيچيدهگیهای داستان زندگی بشريت هستند، توسط آقای علیرضا درويش طراحی گرديد. اين تابلوی زيبا، جدا از ارزشهای هنری، يک ابتکار عمل در عرصه مبارزهی اعتراضی است. اثر زيبايی که روی جلد کارت پستالی چاپ گرديد تا همگان بتوانند آنرا برای آقای بان کی مون دبير کل سازمان ملل ارسال کنند.
ارسال چنين کارت پستالهايی به دبير کل سازمان ملل بدين معناست که ما ايرانيان، تنها به خود و برکهای که در آن زندگی میکنيم نمیانديشيم! نگاه ما جهانی و همهی تلاش ما در جهت بهبود وضعيت اسفبار جهانی است که از چند سوی گرفتار بحران گرديد.
عکس و منبع خبر: دويچهوله
۱۳۸۸/۰۷/۱۹
مهمترين خاصيت حکومت اسلامی
بعضیها در تعريف و ترسيم ويژهگیهای حکومت اسلامی، همه توجهشان را محدود و معطوف میکنند به اعدامها و کشتارها. در حالیکه مهمترين خاصيت حکومت اسلامی، تقويت طينتهای پليد اجتماعی و زندهکردن خُلق و خویها زشت درون انسانی است. به خبری که از سوی آقای مصطفايی _يکی از وکلای بهنود شجاعی_ نقل گرديد توجه کنيد:
"بعد از اذان صبح، بهنود شجاعی به پای چوبه دار رفت و مادر و پدر مقتول چهارپایهای را که برای اعدام در نظر گرفته بودند از زیر پای بهنود کشیدند و بهنود از دنیا رفت."
۱۳۸۸/۰۷/۱۷
مرامنامهی راه سبز امید (رسا)
همراه با پیشنهاد میرحسین موسوی برای تشکیل راه سبز امید از طریق گروههای خودجوش و مردمی، گروهی از ایرانیان دانشگاهی شبکهی سبزاندیش www.sabzandish.net را براساس تکنولوژیهای تولید محتوا بهروش منبع باز و مبتنی بر وب پایهریزی کردهاند. این گروه به عنوان یکی از اولین محصولات خود پیشنویسی از مرامنامه راه سبز امید تهیه کرده است که میتواند معیاری برای همگرایی این حرکت مردمی باشد. مرامنامهی پیشنهادی به نیازهای حداقلی رسا توجه داشته و هر گروهی میتواند با افزودن بندهایی به آن، نظرات خاص خودش را به آن بیافزاید، برای مثال گروه سبزاندیش، که این متن را تهیه کرده، خود مرامنامهی متفاوتی دارد که در آن جزییات بیشتری به این پیشنهاد برای مرامنامه رسا میافزاید، اما از اصول آن تخطی نمیکند. با توجه به اجماع عمومی بر این که جنبش سبز باید با مشارکت همهی اعضا هدایت شود، ما تصمیم به انتشار عمومی این متن گرفتیم. این مرامنامه متنی زنده است و به مرور زمان براساس نظر رهپویان این جنبش ویرایش و تکمیل میشود.
ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
۱۳۸۸/۰۷/۱۴
همبستگی نورنبرگیها با ايرانیها
مراسم اعطای جایزه حقوق بشر شهر نورنبرگ به عبدالفتاح سلطانی در غیاب او برگزار شد. شهردار نورنبرگ شرکت مردم در این مراسم را حرکتی برای آزادی سلطانی و برای دموکراسی در ایران نامید.
شهردار نورنبرگ در مورد دلیل انتخاب سلطانی برای دریافت این جایزه گفت: «شخصیت برنده جایزه امسال از سالها پیش در شرایط بسیار سخت و با پرهیز از هرگونه روش خشونتآمیز برای حقوق و آزادی زندانیان سیاسی و اقلیتها فعالیت و موارد نقض حقوق بشر در ایران را منتشر میکند. چندین بار زندان رفتن، ممنوعالوکالت شدن و ممنوعالخروج شدن نتایج فعالیتهای سلطانی در این سالها بوده است».
ادامه مطلب ...»
اشتراک در:
پستها (Atom)