۱۳۹۶/۰۴/۱۷

موشک_مناره



اکثريت قريب به اتفاق مسلمانان جهان [البته منهای نيروهای آکادميک و پژوهش‌گران اسلامی] بر اين باورند که «مناره» يکی از مهمترين نشانههای اسلام است. از اين جمع بیشمار، شايد تنها اندک شماری از مسلمانان آگاه به تاريخ اطلاع دارند که در زمان پيامبر و خلفای راشدين، مسجدها مناره نداشتند.

مناره را نخستين بار «معاويه» سر سلسله‌ی «بنی امّيه» با هدف سياسی و بهشکل منظورداری بر بخشی از مسلمانان تحميل کرد. مناره‌ای که امروز جزء جدايیناپذير ساختمان مسجد به نظر میرسد، در واقع نوعی واکنش منفی و بیادبانه‌ای بود در برابر مخالفان خلافت معاويه. تاريخ هم گواهی میدهد که معاويه تنها در دو نقطهای که طرفداران خليفه چهارم [يا نيروهای مخالف خلافت معاويه] اکثريت داشتند، مناره را به مسجد جامع شهر اضافه کرد: نخست، منارهای که در سال‌های ۶۶۷_۶۶۶ ميلادی [۴۵ـ۴۴ هجری قمری] به مسجد جامع بصره اضافه شد و دومی، منارهای که در سال ۶۷۵ ميلادی به مسجدی در کشور تازه مسلمان مصر. والیهای بصره [زياد بن ابيه] و مصر [مسلمة بن مخله] دستور داشتند برای آزار روحی مخالفان معاويه روزی سه بار هنگام اذان، نام و پيام «اميرالمؤمنين معاويه» را در گوش و ذهن مخالفان فرو کنند. دقيقن شبيه‌یوظايف گرداندگان اتاق «تمشيت» زندان‌های جمهوری اسلامی.

اما نسلهای بعدی بیتوجه به تاريخچه، علت و بار منفی بدعت «منارهافزونی»، آن شيوه را بهعنوان يک سنت پسنديده در خاندان‌های بنی اميّه و بنی عباس دنبال کردند. فقهای اسلامی هم متناسب با تمايل عوام، ديدگاههای متفاوتی ارائه دادند: در دورهای ساختن آن را منع کردند، و زمانی مکروه و بعدها مستحب دانستند. حتا شيعيان تازه به قدرت رسيده در زمان صفوی در پيروی از بدعت منارهافزونی، دستورالعمل "چشم در مقابل چشم" را در رقابت با دولت عثمانی به شکل «مناره در مقابل مناره» روزآمد کردند و از آن روز به بعد، تنها منارهها بودند که در رقابت ميان دو دولت روز-به-روز مرتفع‌تر و تيزتر و شيکتر میشدند.

ولی اين داستان‌ها مربوط هستند به دورۀ عهد عتيق يا عهد بوق! در شرايط کنونی که زمانه از بنيان تغيير کرد و عصر مناره به رُخکشی به پايان رسيد؛ در مقابل شاخ-و-شانهکشیهای دولت سعودی تنها رقيب قدر اسلامی کشور ما چه بايد بکنيم؟ ظاهرن گويا راه چاره را مقام معظم رهبری کشف کردند: "هرچه میتوانيد روی موشک کار کنيد!" آيا موشک، مناره به روز شده عصر حاضر است؟  

برگرفته از تلگرام
 

۱۳۹۶/۰۴/۱۱

کولکاويس آمريکايی



در فرهنگ عمومی گيلان زمين، به فرزندی که سرِ ناسازگاری با سُنت و نظام خانوادگی نشان می‌دهد و همواره خارج از هارمونی مینوازد؛ میگويند «کولکاپيس» يا «کولکاويس».
  
کولکاويس در واقع نام گيلکی پرندۀ جذاب، خوش صدا، پُر انرژی و هميشه شادی است که در زبان فارسی «چرخ ريسک» گفته می‌شود. اما گيلانیهای قديم اين نام را برنمیتافتند چونکه در فرهنگ فولکلوريک گيلان زمين، کولکاويس پرندهای‌ست از جنس و تخم بلبل ولی از آن‌جايی که ناهمنواست و آوازی ديگر سر میدهد، او را عضو ناخلف خانواده بلبل میشناختند. گيلانیهای قديم اعتقاد داشتند "بلبل هفت تخم میگذارد که گاهگاهی  ششتای آن بلبل میشوند و يکی کولکاويس". در واقع اصطلاح کولکاويس بيانگر شرايطِ بغايت استثنايی خلاف قاعده‌ایست که هم در جهان طبيعت، و هم در جهان سياست قابل اتفاق و لمس و رؤيت است.



اين مقدمه را نوشتم تا بگويم مدتی‌ست که تعدادی از گيلانیهای مقيم آمريکا، دونالد ترامپ را نخستين «کولکاويس آمريکايی» معرفی میکنند. آيا میشود چنين طنز تلخی را در بارۀ رئيس جمهوری که عمر رياست و کارنامهاش کمتر از شش ماه است، بهکار بُرد؟ به لحاظ منظقی، خير! با اين وجود، در اين طنز تلخ واقعيت انکارناپذيری هم ديده میشود که اگر چه پيش از ترامپ در ميان فرزندان «عمو سام»، چندتايی کمخرد نيز مثل «جرج بوش پسر» وجود داشتند اما هيچکدام‌شان، گامی عليه سنت حاکم برنداشتند. نگاه آنها به نظام ملی و بينالمللی، هرگز نگاه «بساز و بفروشی» نبود. برعکس، برای ترامپ فرقی نمیکند که در بارۀ نظام حقوقی يا قضايی آمريکا دارد صحبت میکند يا در بارۀ نظامهای سياسی موجود در خاورميانه. او همه چيز را شبيه خانههای «کلنگی» میبيند که بايد از دَم تخريب گردند و دوباره ساخته و فروخته شوند. از اين منظر بايد گفت رونالد ترامپ، نخستين فرزندیست که «نظامشکن» و «تعادل برهمزن» است و شبيهی «کولکاويس»، دارد سازی خلاف هارمونی می‌نوازد.    


بايگانی وبلاگ