۱۳۸۶/۰۳/۱۰

اطلاعيــه مطبوعاتی




اعتراض سازمان های بين المللي مدافع حقوق بشری
علیه بازداشت و ممنوعيت سفر روشنفکران و
روزنامه‌نگاران


چهار سازمان بين‌المللی مدافع حقوق بشر: گزارشگران بدون مرز، دیده‌بان حقوق بشر، سازمان عفو بین‌الملل، وفدراسیون بین‌المللی حقوق بشر همراه با شیرین عبادی برنده‌ی جایزه صلح نوبل، با انتشار بیانیه‌ای مشترک ازدولت ایران خواستند که دو روشنفکر ایرانی دارای تابعيت امريکا را که در زندان به سرمی‌برند، سریعا آزاد کند و وضعیت نفرسومی را که ممکن است "ناپدید" شده باشد، روشن سازد. همچنین از دولت ایران خواسته شده است که از دو روزنامه نگار ایرانی دارای تابعيت دوگانه، که از خروج آنها ممانعت به عمل مي آيد، رفع ممنوعیت سفر شود.

ادامه مطلب

۱۳۸۶/۰۳/۰۳

صدا

آيا صدای تو نيست
که چون نسيم بهاری، بهرسوی می‌وزد.
درختان را از خواب زمستانی بيدار و شريان‌هايم را،
ـ‌بی‌قرار می‌کند.
آری صدای توست که سپيده دمان
در کوچه‌های محلّه، بآرامی
راه می‌رود
ـ‌چون نسيم نوازشگر
و عطر گل‌ها را با شبنم می‌آميزد
شبانگاهان بر شاخه‌های درختان می‌آويزد
و مثل باران شب‌های بهار
از ناودان‌ها سرازير می‌شود
و هنگامی‌که قلم بدست می‌گيرم
و می‌خواهم از تو بنويسم
کنارم می‌نشيند و بر گونه‌ام بوسه می‌زند

برگرفته از کتاب شعر «فواره‌ای به ارتفاع ساليانی که زيستم» ، محسن بافکر ليالستانی

۱۳۸۶/۰۳/۰۲

خُرداد

خرداد، به يک معنا در فرهنگ ما، به مفهوم تصميم‌گيری، برنامه ريزی و انباشت برای آينده است. اگر مزارع کشاورزی در اثر گرمای زياد و بی‌آبی بسوزند؛ حداقل زندگی يک‌سال دهقانان برباد خواهند رفت. بر همين اساس پيران ما معتقد بودند دهقانان بايد به مدت سه ماه هميشه آماده باش باشند:

خُورد ـ تيـــر ـ مُـــرد!

حال که تابش نور و گرمای اسلامی را، در سه دورۀ مختلف تاريخی و زير عنوان‌های اسلام سنتی‌ـ‌ولايتی (15خُرداد 42)، اسلام سوسياليستی (30 خرداد 60) و اسلام اصلاحی (دوم خرداد 76) لمس و تجربه کرده‌ايم؛ شايد پاسخ يک سئوال آن‌قدرها هم مشکل نباشد که آيا در زير تابش انواع نورهای الوان و جان سوز اسلامی، در مردادماه، چيزی در سفره يک سال آينده ملت [اميدوارم اشتباهی امت نخوانيد] باقی می‌ماند تا با آن ارتزاق کنند و روزگار بگذرانند؟ چشم‌انداز پيش‌کش برنامه‌ريزان!

۱۳۸۶/۰۲/۲۷

انتقام جویی و تاریخ عرب

زمان برای اعراب در یک لحظه‌ی بخصوص متوقف شده است، یعنی از همان هنگامی که Jasass به قتل Kulaib مبادرت ورزید و تا اعدام صدام حسین، این لحظه همچنان به دور خودش در عملی از انتقام جویی می‌گردد و می‌گردد ـ و ما هنوز هم پاکیزه ترین آب‌ها را می‌نوشیم و برای دیگران گل‌ها و لجن‌ها را باقی می‌گذاریم. هرچند که البته می‌توان پرسید چرا همه‌ی ما باهم نباید با توجه به روابط میان بخش‌های گوناگون جامعه یا با توجه به روابط میان بخش‌های متنوع در جهان آب زلال بنوشیم؟ بالاخره آنچه باعث تحریک انتقام جویی در خصوص هر موردی می‌گردد می‌تواند قبیله، خانواده، فرقه یا حزب باشد و می‌تواند یک شعار قبیله‌ای یا ناسیونالیستی دیروز یا شعار دینی امروز باشد. شکل‌ها عوض می‌شوند هرچند که عطش خون و خون خواهی همچنان باقی می‌ماند. آنچه در عراق و حتی در لبنان، سودان، الجزایر، سومالی و سایر نقاط جهان عرب در حال روی دادن است پیامد یک فرهنگ منسوخ ماندگار و غیر قابل تغییر است که خودش را به کمک محافظان قدرتمند در شیوه‌ای عجیب بازتولید می‌کند و آنهم تا درجه‌ای که حتی دینی مانند اسلام فقط می‌تواند برای دوره‌ی کوتاهی بر آن غلبه کند تا آن که خودش نیز زیر سلطه‌ی انتقام جویی قرار گیرد. ما به فرقه‌ها، مکتب‌های فکری، گروه‌های قومی، قبیله‌ها، طایفه‌ها، رسم‌ها و سنت‌ها تبدیل شده ایم. هرکس دیگری را در دفاع از اسلام به قتل می‌رساند، در حالی که این قدرت، ثروت، تعصب و جهالت است که در پشت چنین اقداماتی مخفی گردیده.

انتقام جویی و تاریخ عرب / تورکی الحمد

۱۳۸۶/۰۲/۲۵

چماق بعد از مرگ

خبرگزاری رسمی چين (شين هوا): مرد بيکاری که با پرتاب ماده‌يی آتش‌زا قسمت چپ تصوير زرين مائوتسه تونگ را در ميدان «تيان آن من» شهر پکن به آتش کشيد و سوزاند، توسط پليس بازداشت شد. به گفته پلیس این تصویر مخدوش شده با نسخه بدلی از آن تعویض خواهد شد.
در گزارش «شين هوا» اين نکته روشن نيست که آيا مخدوش شدن بخش «چپ» تصوير مائوتسه تونگ، بطور تصادفی بود يا هدف‌مند و آگاهانه؟ اما از آن‌جايی‌که آتش زننده فردی بود بی‌کار، تا حدودی می‌شود حدس زد که چرا مائو را نشانه گرفته است. بيچار مائو! کسی که امروز بجرم چپ‌انديشی به اتش کشيده می‌شود، در عالم سياست و از همان نخستين لحظات ظهورش، هميشه بعنوان شخصيتی راست‌پرداز در جهان معرفی می‌شد. چوب دو سر طلا، يعنی همين!
نمی‌دانم چرا اين ماجرا مرا به‌ياد داستانی از «کليله و دمنه» انداخت: روباهی در حال فرار بود و چند سگ ده داشتند دنبالش می‌کردند. خروسی که از بالای ديوار شاهد ماجرا بود، روباه را صدا زد و گفت: پس چی شد از آن همه شجاعتی که پيش از اين دم می‌زدی؟ روباه پاسخ داد: باور بکن من از مرگ باکی ندارم. اما بعد از مرگ، کار گروهی از مردم که می‌آيند جنازه‌ات را به زير چماق می‌گيرند؛ غير قابل تحمل هست.

۱۳۸۶/۰۲/۱۵

تلخ است و غم‌انگيز

موفق ربيعی، مشاور نخست وزير عراق در امور امنيتی که در نشست شرم الشيخ شرکت داشت گفت:
«هر دو کشور ايران و آمريکا تمايل به مذاکره مستقيم دارند اما آنچه مانع از اين مذاکره می شود، "موانع روانی" است».
اگر به پذيريم که زيان‌های «موانع روانی» يک‌سويه است و تنها منافع و امنيت ملت خاصی را به خطر می‌اندازد؛ آن‌وقت می‌توانيم نتيجه بگيريم که آقای ربيعی به زبانی ديگر، اگرچه مؤدبانه و غيرمستقيم، داشت به گروهی از مسئولين و دست‌اندرکاران سياست توصيه می‌کرد که به‌تر است به دکتر روان‌شناس مراجعه کنيد.

بايگانی وبلاگ