تب حريفم نيست!
فقط تنم را به آتش میکشد
بعد هم سرد میشود و بيرون میرود.
اما، نمیدانم با حرفهای تلخ تو چه کنم؟
تلخی کلامت، تلخی زيتون کال را میماند
در ته دل مینشيند و آسان هم بيرون نمیرود
ميدانم که حرفهای تلخت،
آخر مرا میکُشد!
ترجمه شعر گيلکی: «زَرخ گب» ـ از اباذر غلامی
۱۳۸۵/۰۲/۰۷
۱۳۸۵/۰۲/۰۲
کُنش بیخشونت
کُنش بیخشونت شيوهای است برای مردمی که انفعال و فرمانبرداری را نپذيرفتهاند، و يا برای کسانی که مبارزه عليه ديکتاتوری را امری مهم و ضروری میدانند؛ میتوانند از طريق آن مبارزهای عاری از خشونت را آغاز کنند.
اقدام بیخشونت، تلاشی برای دوریگزيدن يا ناديده گرفتن مبارزه نيست، بلکه پاسخی است در برابر اينکه چگونه میتوان به صورتی مؤثر در سياست عمل کرد. بخصوص اينکه چگونه میتوان قدرت را بهصورتی مؤثر بکار برد.
(شارپ، 1973، ص 64)
در صورت تمايل به مطالعه بيشتر و همهجانبهتر، علاقهمندان میتوانند به کتابخانه انديشه بیخشونت، که حاوی مجموعهای از متنهای مختلف و مرتبط با اين موضوع است، مراجعه کنند!
اقدام بیخشونت، تلاشی برای دوریگزيدن يا ناديده گرفتن مبارزه نيست، بلکه پاسخی است در برابر اينکه چگونه میتوان به صورتی مؤثر در سياست عمل کرد. بخصوص اينکه چگونه میتوان قدرت را بهصورتی مؤثر بکار برد.
(شارپ، 1973، ص 64)
در صورت تمايل به مطالعه بيشتر و همهجانبهتر، علاقهمندان میتوانند به کتابخانه انديشه بیخشونت، که حاوی مجموعهای از متنهای مختلف و مرتبط با اين موضوع است، مراجعه کنند!
اشتراک در:
پستها (Atom)