۱۳۸۷/۰۶/۰۲

تورج نگهبان نيز رفت


از بَرت دامن‌کشان ــ رفتم ای نامهربان
از منِ آزرده‌دل ــ کی دگر بينی نشان
رفتم که رفتم ــ رفتم که رفتم
بعد از اين ــ بعد از اين
کُن فراموشم که رفتم
ديگر از ــ دستِ تو
می نمی‌نوشم که رفتم
با دل زود آشنا ـ گشتم از دامت رها
بی‌وفا، بی‌وفا، بی‌وفا ــ رفتم که رفتم
بی‌وفا، بی‌وفا، بی‌وفا ــ رفتم که رفتم

۱۳۸۷/۰۵/۲۸

رقص و نگاه‌های مختلف

«ماتس اِک» طراح رقص «کروگراف» معروف سوئدی می‌گويد:
رقص انديشيدن با تن است. آيا با تن انديشيدن امری ضروريست؟ شايد برای زنده ماندن نه، اما برای زيستن چرا! چيزهای ديگری مانند صلح بی‌شک مهم‌تر از رقص هستند. با اين وجود، باز هم به رقص نيازمنديم تا پيروزی چنين امر مهمی را جشن بگيريم. برای آن‌که بتوانيم اهريمن‌های جنگ را برای هميشه از سرزمين انسان‌ها بتارانيم، باز نياز به رقص داريم.
«گولدمن» آنارشيست معروف می‌گويد: انقلابی که رقص را مجاز نشناسد، ارزش اين را ندارد که من برايش بجنگم!
احمدی‌نژاد رئيس جمهور ايران می‌گويد: اگرچه اعتقاد مذهبی‌ام رقص را برنمی‌تابد ولی، من به‌دليل رسيدن به نشاط عرفانی، نه تنها هفتاد و دو ميليون نفر جمعيت ايران را، بل‌که کل جهان را به رقص واداشته‌ام!

۱۳۸۷/۰۵/۲۲

نوآوری


برای اولين‌بار شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد عرصه‌ی برنامه‌ريزی و توسعه کشور گرديد و اصول و سياست‌های کلی برنامه پنجم را به شرح زير تدوين کرد:
1 ـ معيار قرار دادن مبانی و موازين دينی برگرفته از قرآن و عترت
2 ـ اهتمام مجدانه به تحقق انديشه‌های حضرت امام خمينی (ره)
3 ـ توجه به کرامت ذاتی و حريت انسان و تحقق تام عدالت اجتماعی و تعالی اخلاقی جامعه
4 ـ توجه جدی به ارتقای جايگاه علوم انسانی در تصميم‌گيری‌ها و فعاليت‌های تمام شئون کشور با نگرش اسلامی و بومی
5 ـ اهتمام به حفظ عظمت، سربلندی، اقتدار، استقلال، آزادی و تعالی ايران اسلامی
6 ـ اهتمام به مديريت و برنامه‌ريزی کيفيت و دانايی.

منبع: روزنامه اعتماد

۱۳۸۷/۰۵/۲۱

اصل را دريابيم!

مجسمه‌ی شير و خورشيد و شمشير، بعد از سی سال غيبت، دوبارۀ [و البته بدون خورشيد] باز گشتند و برجايگاه تاريخی خود يعنی بر سر درِ مجلس شورای ملی ايران قرار گرفتند.
اين رفتن‌ها و برگشتن‌های ناقص، نه تنها يادآور و نشان‌گر قصه‌های تلخ تاريخی و سيکل‌وار ما ايرانيان است، بل و به‌سهم خود، بيان‌گر اغتشاشات ذهنی ما نيز هست. همه‌ی رفتارها و اعمال تاريخی‌ای که فرجام‌شان به دفع يا جذب منجر گرديد، پيش از اين‌که بنيان‌های نظری و تئوريک داشته باشند، بيش‌تر، تحت تأثير روحيات و احساسات عمومی [و البته لحظه‌ای] قرار داشتند، و از اين طريق، می‌خواستند پاسخگوی نوستالوژيک حاکم بر فضای جامعه باشند.
نمی‌خواهم بگويم که مسئولين جمهوری اسلامی تحت تأثير شکل‌گيری احساسات ميهن‌پرستانه در کشور قرار گرفته‌اند و از اين‌طريق می‌خواهند آن نيروهای تازه پر‌ و بال گرفته را به‌خود جلب کنند؛ يا اين عمل‌شان نيز نوعی الگوبرداری از چين است و غيره؛ اما جدا از انگيزه‌ها، اگر قرارست نشانه‌های ملی‌مان بر سرِ جاهای خود برگردند، لطفاً آن‌ها را از مضمون تهی نکنيد! شير و شمشير تنها در زير پرتو و تلألؤی مهرورزی خورشيد که به‌نوعی مفهوم ملت را می‌رساند، معنا می‌يابد! بدون خورشيد، يعنی جنگل ملا، که هر کسی فتوای خودش را صادر می‌کند.

۱۳۸۷/۰۵/۲۰

تحولات فرهنگی

تا پيش ار ماجرای دانشگاه زنجان، گروهی از هم‌وطنان ما نيازها يا آرزوهای‌شان را به‌صورت جمله زير طرح می‌کردند:
يا علی! مددی.

بعد از ماجرای زنجان و مشاهد اين واقعيت که فاعل پلّه‌های ترقی را دوتا يکی طی می‌کند، مردم نيز جهت‌ها را تغيير دادند و الان می‌گويند:
مددی! يا علی.

۱۳۸۷/۰۵/۱۵

اینجا حیات به پایان می‌رسد

سد بستن روی رودها، نبض این رگ‌های زندگانی بخش زمین را می‌گیرد و بخش بزرگی از یك رود پرجوش و خروش را به مخزنی راكد بدل می‌كند. سدها، تالاب‌های پایین دست و دلتاها را كه شور زندگی انسانی و حیات وحش در آنها موج می‌زند از آب ورودی محروم می‌كند. سد سازان، همیشه با بزرگ‌نمایی بسیار، هدف خود را رساندن آب به كشتزارها و تامین آب آشامیدنی مردم عنوان می‌كنند. روزنامه‌های ما، مملو از سخن پردازی‌های این‌گونه و القای این فكر است كه اگر سدها نباشند، آب نیست! «آب شیرین... گوارای كام مرزنشینان خلیج فارس»، «پنج استان كشور سیراب می‌شوند»، «سد بانه، آب شهر را تامین خواهد كرد»، «سد نسازیم، روستاها ... خالی می‌شوند»، «سد خواف، ایستاده در برابر كویر»...، اینها تعدادی از تیترهای ویژه‌نامه طرح‌های مهار آب در سال 1382 است كه به ضمیمه یكی از شماره‌های روزنامه ایران در سال 1383 منتشر شد. این مهندسان كه شیفته آن هستند كه دست ساخته‌هایشان با صفت‌های بزرگ‌ترین، اولین و بلند‌ترین شناخته شود، در عین حال دوست دارند به عنوان فرشته‌های نجات شناخته شوند. البته این راه بسیار خوبی است برای آنكه سودجویی شخصی و بریز و بپاش گسترده‌ای را كه از رهگذر سد‌سازی حاصل می‌شود، پنهان كنند. مهندسان سد ساز به ما نمی‌گویند كه فقط آب یك منطقه را به منطقه‌ای دیگر می‌دهند و در واقع هیچ تولید آب یا جلوگیری از نابود شدن منابع آبی، با سد‌سازی فراهم نمی‌شود. در حالی كه برعكس، با سد‌سازی به این توهم كه گویا آب فراوانی در دسترس است، دامن می‌زنند و آب‌هایی را كه در امتداد رودخانه با نوعی سهمیه‌بندی سنتی و دیرپا مصرف می‌شد، پس از سد‌سازی با اسراف، به نابودی و آلودگی می‌سپارند.
ادامه مطلب...

۱۳۸۷/۰۵/۱۱

دو خبر شنيدنی

خبر اوّل
رادوان کاراجیج، رهبر سابق صرب‌های بوسنی، روز پنج‌شنبه پس از نخستین حضورش در دادگاه جنایات جنگی سازمان ملل متحد گفت هر چند که یک مشاور " نا مرئی" دارد اما کار دفاعیاتش را خود بر عهده خواهد گرفت.

خبر دوم
مشاور "نامرئی" رهبری توصيه نمود که: نيازی به فراگيری حقوق نيست! تو آن‌قدرها عمر نخواهی کرد تا پايت به دادگاه بين‌المللی رسيدگی به جنايات کشيده شود.

بايگانی وبلاگ