در ميان اهل انديشه و خرد، ضربالمثلی رايج است که میگويد: «بدون فرهنگ، هيچ تمدنی شکل نمیگيرد!».
در واقع میشود چنين استنباط کرد که ميان فرهنگ و تمدن، به لحاظ مضمون، تبيين و نحوه و سطح تأثيرگذاری، ارتباطی تنگاتنگ، متقابل و ريشهدار وجود دارد که مولّد، در بستری که مولود برای او میگشايد، غنا میيابد. اگر بخواهيم تمدن بشری را به سه عصرکشاورزی، عصرصنعتی و عصربعدصنعت تقسيم کنيم، هر عصری را، از طريق الگوهایرفتاری و ابزارهای فنی مختص بهآن، میتوانيم بطور مستقل و مشخص مورد شناسايی قرار دهيم و تفکيک کنيم.
وبلاگ، ابزاری است متعلق به عصرحاضر. بديهی است که بايد بستر مناسبی را برای بارور شدن فرهنگ مُدرن و پسا مُدرن مهيّا سازد و از اينطريق، راه رشد و تحول را برای ورود به جامعهای باز، انسانی و مدافع آزادی، دموکراسی و حقوقبشری بگشايد. بلاگری که نسبت و رابطه متقابل اين دو را با همديگر تشخيص نمیدهد و لجوجانه و غيرعقلانی، میکوشد تا فرهنگ دوره جنگسرد را بر ابزار عصر کنونی(وبلاگ) انطباق دهد و از اينراه، ديگران را از وبلاگشهرها متورای و منزوی گرداند؛ اطمينان دارم که قبل از همه، ابتدا خود را به انزوا خواهد کشاند.
۱۳۸۴/۰۵/۰۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر