چهار سال پيش (2001) وقتی که تونی بلر میگفت: «وضعيت آفريقا داغی است بر وجدان بشريت!»، شايد تو نيز جزء آن گروه از انسانهايی بودی که میگفت: چراغی را که برخانه رواست، گذاشتن برسر کوچه و روشن کردن راه عابران، بیمعنی و نارواست.
دنيا محل گذر است. اما نه آن گذری که کتابهای دينی تفسيرش میکنند، بل عينيت و واقعيتی که در همه جای جهان با نام و نشانههای مختلفی پديدار میگردند و حادثه میآفريناند. ممکن است از آن کوچه تنگ و تاريک تو نيز، کسانی گذر کنند و دست به اعمالی بهزنند و تو را به شگفتی و تعجب وادارند. چنانکه بعد از پنج سال، بسياری به اين نتيجه رسيدند که قاره آفريقا، میتواند محل، مرکز و لانهی بنيادگرايان اسلامی گردد. اينکه جهان امروزين بيم آن دارد که فقر کنونی به بنيادگرايی و در نهايت به تروريسم بیحيا و ضد انسانی منجر شود، دلهرهای خيالی و دور از حقيقت نيست.
ما بارها ـ و حتا در انتخابات گذشته؛ شاهد چنين سرريزهايی بوديم که چهسان اقشار فقير و نيازمند، از کوچه و پسکوچههای شهرمان گذشتند و به تناسب سليقه و انتخاب خود، سرنوشت تلخی را برای ملتی رقم زدند. تازه، اين حرکت، عالیترين، خردمندانهترين و قانونمندترين واکنشها بود. اگر تونی بلر میگفت:«جامعه جهانی توان خود را متمرکز کند، قادر به درمان اين داغ است». ما نيز به تناسب وسع خود، اينگونه میفهميم که چراغ را بايد برسر در خانه بگذاریم که هم خانه و کوچه را همزمان روشن کند، و هم راه مشخص باشد و هم عابران قابل شناسايی. چرا که وجدان ايرانی، پيش از فقر، بيشتر از جهل و تاريکی داغديده است. وقتی چشمها با تاريکی مأنوس شوند، ديگر حتا خورشيد نيز قابل لمس و شناسايی نيست. چراغها را، روشن کنيم، حتا اگر کورسويی باشد!
۱۳۸۴/۰۴/۱۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر