ايرانيان مقيم خارج از کشور تعريف میکنند که در ايران، ميان چگونگی کاربرد زبان و نحوه بيان با اقتصاد و هزينههای پرداختی، رابطهای مستقيم و پيوسته وجود دارند. اگر شما ناخواسته از کلماتی غير مرسوم بهره بگيريد و يا غيرارادی و طبق عادت، جملهای را از زبان بيگانه به فارسی ترجمه کنيد، طرف مقابل شما با تيزهوشی و يا براساس تجاربی که از قبل کسب کرده است، در لحظه، نرخ اجناس را بالا میبرد و تا آنجايی که امکان داشته باشد، جنس خود را به چند برابر قيمت قالب میکند.
يکی می گفت: من بجای تلفظ «سی دی»، طبق عادت «س . د» تلفظ کردم. فروشنده گفت: شما ساکن کشور آلمان هستيد؟ پاسخ به اين پرسش، يعنی بيش از چهار هزار تومان پرداخت اضافی. دومی میگفت: از راننده آژانسی که داشت ما را به مقصدی میرساند، نام منطقهای را پرسيدم. اما بجای استفاده از جمله «اينجا کجاست و چه نام دارد؟»، ناخواسته، از ترجمه آلمانی «ما کجا هستيم؟» بهره گرفتم و راننده، با تيزهوشیای که داشت پرسيد: شما از ايرانيان مقيم خارج از کشور هستيد؟ معنی اين پرسش، يعنی پرداخت پنج هزارتومان کرايه اضافی.
به زعم من، بايد اعتراف و تأييد کرد که چنين مناسباتی، بیآنکه تنها ارتباطی با ايرانيان خارج از کشور بيابد، يک شيوه مسلط در مناسبات درون جامعه است. جامعهای که به روابط لحظهای و فرصتطلبانه میانديشد، هرگز توان جلب و تقويت صنعت توريسم را نخواهد يافت. بهای چنين اشتباهی را، پيش از اينکه توريستها بپردازند، بيشتر مردم همان جامعه پرداخت خواهند کرد که مهمترين عامل کسب درآمد ارزی و ايجاد فرصتهای شغلی تازه در کشور را از دست میدهند.
صدای هموطن به اين بلندی
صدای خارجی؟ الله و اکبر!
۱۳۸۴/۰۴/۲۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر