۱۳۸۴/۰۴/۰۵

وبلاگ‌ها و مسئله‌ تجدد

به نظر من، یکی از مهم‌ترین جنبه‌های تجدد که اتفاقاً در ایران کمبود اساسی‌اش وجود داشته و شاید بشود گفت که تا همین چهل-پنجاه سال اخیر این کمبود به‌طور جدی محسوس بوده این است که توجهی به مسائل آرکایوکردن (ضبط و بایگانی‌کردن) زندگی نمی‌شد. یعنی در تجدد غرب، فوکو مثلاً به تفصیل در این مورد نوشته که یکی از وجوه تجدد این است که تجدد متوجه می‌شود که زندگی روزمره‌ی مردم جایی است که جامعه، قدرت را شکل می‌دهد. اتفاقات اصلی جامعه در راس هرم قدرت نیست؛ در بطن جامعه است و تا وقتی که این روابط بطن را نشناسیم، آن بالا را هم نخواهیم شناخت. این آگاهی در ایران واقعاً تا قرن بیستم پیدا نشد. عدم رشد رمان مثلا یکی دیگر از مصادیق همین است، برای این‌که رمان هم تلاشی است در آرشیوکردن به شکل ادبی همین زندگی روزمره. رمان تاریخ زندگی روزمره است به روایتی. یک دلیل دیگری که این کار نمی‌شد به خاطر این بود که برای آرشیوکردن شما محتاج یک تشکیلات منضبط و منظم نهادینه‌شده‌ای هستید، ولی تکنولوژی جدید به شما این امکان را می‌دهد که هر کسی برای خودش یک آرشیو درست کند؛ هر کسی هم به آرشیوهای دیگر دسترسی پیدا بکند و هم خودش برای خودش یک آرشیویست بشود. کار محققین آینده را این وبلاگ‌ها هم آسان می‌کنند و هم دوچندان دشوار، برای اینکه اگر کسی صد سال دیگر بخواهد تاریخ این زمان را بنویسد، یک مسئله‌اش وفور بیش از اندازه‌ی مطلب است. یعنی الان اگر شما بخواهید وضع امروز ایران را بنویسید، به لحاظ این هفتاد و پنج هزار وبلاگ -و شاید هم بالاتر است که شما بهتر می‌دانید-، واقعاً باید به این‌ها یک‌جوری تسلط داشته باشد. نبض جامعه‌ی شهرنشین ایران الان در این است. اگر به آن رجوع نکنید، جامعه را نخواهید شناخت، اگر بخواهید بهش رجوع بکنید کارتان دوچندان دشوار می‌شود ولی غنایش شگفت‌انگیز است. به همین خاطر به نظر من، هم کمک به آرشیو می‌کند و هم کمک می‌کند به این‌که جامعه‌ی ایرانیان مهاجر بتواند بخشی از جامعه‌ی سیاسی و مدنی ایران بشود. به گمان من مهم‌ترین تاثیری که این تکنولوژی ارتباطی گذاشته است این بوده که جامعه‌ی مدنی ایران را دیگر از حوزه‌ی جغرافیایی خارج کرده و تبدیل ا‌ش کرده به یک عرصه‌ی فرهنگی که هر کسی می‌تواند به آن دسترسی پیدا کند.
گفت‌وگوی مجید زهری با دکتر عباس میلانی

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ