مهمترين انگيزه آقای خمينی از تشکيل دادگاه ويژه روحانيت، حفظ موقعيت و منافع کاست روحانيان در برابر عامه مردم بود. از اين ديدگاه، افشا و برملا ساختن خطاها، خلافکاریها و آلودگیهای تعدادی از روحانيان، بمعنای شکست اسلام بود.
هدف از اين اشاره، نه نقد ديدگاه رهبر انقلاب اسلامی بلکه، پاسخگويی به يک پرسش کليدی است. آيا افشای جنايات زرقاویها و بنلادنها، بمعنای شکست اسلام است؟ اگر کسی بگويد که بخشی از جامعه عربی و گروههای سنی مذهب، تعمدا و با اتکا به همين جنايات، میخواهند خود را از بنبست کنونی رهايی دهند؛ آيا خيانت به اسلام و جامعه اسلامی کرده است؟ اگر پاسخ منفی است، پس همه مسئولين رسانههای عربی زبان ايرانی مجبورند توضيح دهند که هدف از اتهامزنیهای بیمورد و جعل اخبار حوادث عراق، براساس کدام منطق و دليل است؟ اين گروه، واقعا مدافع کدام تفکر و منافع کدام بخش از مردم را تأمين و نمايندگی میکند؟
بمبگذاری و تخريب حرم سامره، برگرفته از فکر و اعتقادی است که از زمان احمد بن حنبل (241 هـ ـ 162 هـ) بنيان گذاشته شده و امروز بنيادگرايان سنی مذهب، راه و شيوه او را برگزيدهاند و مطابق تعابير و تفاسير او، اعمال جنايتکاران خويش را عليه مسلمانان و غيرمسلمانان توجيه میکنند. اين نوع جنايت ريشه تاريخی دارد و يک نمونه بارز آن، قتلعام شعيان عراق در سال 1800 ميلادی بدست فرقه وهابی [نياکان بنلادن] مذهب بود. آيا در آن زمان نيز آمريکايیها در خاک عراق حضور داشتند و توطئه کردند؟
آينه چون شکل تو بنمود راست
خود شکن و آينه شکستن خطاست!
۱۳۸۴/۱۲/۰۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر