نتايج نشست وزرای خارجه پنج عضو شورای امنيت در لندن، بخشی از افکار عمومی جهان را واداشت تا همزمان و همسو با مسئولين جمهوریاسلامی ايران، در مقابل پرسشی مبهم قرار بگيرند. چه شد که ناگهان، دولتهای روسيه و چين، تغيير مواضع دادند و پيشنهاد ارجاع پرونده اتمی ايران را به نهاد شورای امنيت پذيرفتند؟
پاسخ به اين پرسش، تجربه ارزشمندی است برای ايرانيانی که از دريچه نگاه ناسيوناليسم، تمامی گفتارها و دلايل دولتهای غربی ـبه خصوص نمايندگان دولت آمريکاـ را ناديده میگرفتند و با ارائه تحليلهای تقليلگرايانه، آن سخنان را غرضورزانه، اتهامات دروغين و ناشی از خلق و خوی قدرت برتری که چشم به چاههای نفت ايران دوختهاست، میدانستند.
همه کسانی که پروندههای اتمی ايران را دنبال کرده باشند، اين نکته را هم میدانند که نمايندگان دولت آمريکا، بارها گفته بودند ما اسنادی را در اختيار داريم که در شرايطهای ضروری و اضطراری، يکی يکی رو خواهيم کرد. در نشست لندن، گويا اسنادی ارائه گرديد که جای هرگونه شک و ترديدی را برطرف نمود.
حال پرسش کليدی آن است که چرا دولت آمريکا چنين اسنادی را پيش از آن نشست رو نکرد؟ تا آنجايی که میشود حدس زد، دو علت عمده و اساسی موجب چنين رفتاری گرديد:
نخست، دولتمردان چين و روسيه، جدا از منافع اقتصادی، تجاری و رقابتی، اوضاع و احوال را از همان دريچهای میديدند که ايرانيان تبليغ میکردند. گذشت زمان و رودررويی با مسائل و لمس واقعيتها، بستر مناسبی را برای آنها گشود، که آمادگی بيشتری را برای پذيرش چنين اسنادی نشان دهند؛
دوم، همين گذشت زمان فرصت ارزشمندی بود تا بارديگر اثبات گردد که دولتمردان ايرانی بههيچوجه قابل اعتماد و اطمينان نيستند. در شرايطهای مختلف و مناسب، طرف مذاکره را دور میزنند، روند مذاکره را به بنبست میکشانند و با اين تاکتيک، برای خود زمان بيشتری میخرند تا به هدف نهايی برسند.
۱۳۸۴/۱۱/۱۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر