۱۳۸۷/۰۵/۱۵

اینجا حیات به پایان می‌رسد

سد بستن روی رودها، نبض این رگ‌های زندگانی بخش زمین را می‌گیرد و بخش بزرگی از یك رود پرجوش و خروش را به مخزنی راكد بدل می‌كند. سدها، تالاب‌های پایین دست و دلتاها را كه شور زندگی انسانی و حیات وحش در آنها موج می‌زند از آب ورودی محروم می‌كند. سد سازان، همیشه با بزرگ‌نمایی بسیار، هدف خود را رساندن آب به كشتزارها و تامین آب آشامیدنی مردم عنوان می‌كنند. روزنامه‌های ما، مملو از سخن پردازی‌های این‌گونه و القای این فكر است كه اگر سدها نباشند، آب نیست! «آب شیرین... گوارای كام مرزنشینان خلیج فارس»، «پنج استان كشور سیراب می‌شوند»، «سد بانه، آب شهر را تامین خواهد كرد»، «سد نسازیم، روستاها ... خالی می‌شوند»، «سد خواف، ایستاده در برابر كویر»...، اینها تعدادی از تیترهای ویژه‌نامه طرح‌های مهار آب در سال 1382 است كه به ضمیمه یكی از شماره‌های روزنامه ایران در سال 1383 منتشر شد. این مهندسان كه شیفته آن هستند كه دست ساخته‌هایشان با صفت‌های بزرگ‌ترین، اولین و بلند‌ترین شناخته شود، در عین حال دوست دارند به عنوان فرشته‌های نجات شناخته شوند. البته این راه بسیار خوبی است برای آنكه سودجویی شخصی و بریز و بپاش گسترده‌ای را كه از رهگذر سد‌سازی حاصل می‌شود، پنهان كنند. مهندسان سد ساز به ما نمی‌گویند كه فقط آب یك منطقه را به منطقه‌ای دیگر می‌دهند و در واقع هیچ تولید آب یا جلوگیری از نابود شدن منابع آبی، با سد‌سازی فراهم نمی‌شود. در حالی كه برعكس، با سد‌سازی به این توهم كه گویا آب فراوانی در دسترس است، دامن می‌زنند و آب‌هایی را كه در امتداد رودخانه با نوعی سهمیه‌بندی سنتی و دیرپا مصرف می‌شد، پس از سد‌سازی با اسراف، به نابودی و آلودگی می‌سپارند.
ادامه مطلب...

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ