زمانیکه احمدینژاد در دوره دوم کارزارهای انتخاباتی، ماشين تبليغاتیـايئولوژيک خود را با شعار: «آبادگران حزب نيست، يک انديشه است!» راه انداختهبود؛ همان زمان در اين ستون نوشتم:
سادهترين مفهوم و برداشتی را که میتوان از اين سخن ارائه داد، انديشه آبادگران، انديشهی ضد حزبی است. در واقع رئیس جمهور آينده [کنونی] ايران میخواهد بگويد من مخالف جامعه سیاسی هستم. يا به زبانی ديگر، مخالف چند صدایی و تکثر آرا. از آنجايیکه احمدینژاد سرباز است، نه سیاستمدار؛ همانگونه که فرمانها را مو به مو اجرا میکند، مفاد دستورات را نيز، واژه به واژه، طوطیوار تکرار میکند و بینياز از دانستن مفاهيم، که آبادانی مورد نظر او، عليه پيشرفت و تحول است.
وانگهی، وقتی میگوئيم آبادگران يک انديشه است ـانکارش هم نمیتوان کردـ انديشه مخالف پيشرفت و تحول، زمانی ماديّت میيابند که ديگر صدايی از درون جامعه بلند نگردد و شنيده نشود. آبادکردن خانه بیصدا، تنها میتواند يک معنا را برساند که رئيس جمهور آينده کشور، میخواهد ايران را به قبرستانی بزرگ و سراسری تبديل کند!
پ.ن: داريم وارد دوره و شرايطی میگرديم که مُزد گورکن و کَفن، ارزشش از جان آدمیزاد بيشتر میشوند.
۱۳۸۴/۱۰/۲۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر