ادبيات ما تبلور باورها، ارزشها، هنجارها و گرايشهای فرهنگ ديرينهی ماست. ادبيات ما، در يک نگاه کلی، در دو عرصه کاملن قابل تشخيص، دو رويکرد معرفتی به انسان و زندگی را باز میشناساند. اما آنچه از اين گرايشها بر میآيد اين است که در يک چيز مشترکاند. و آن عدم دخالت در وضع موجود، برای دگرگون کردن ريشههای آن است. هر دو گرايش، همواره حرمت «تابويی» آن را حفظ و محافظت کرده است، و اصل «شبانـرمگی» را، که مبنای روابط اجتماعی است، پاس داشته است.
اين خصلت فرهنگی، هم خصلت افراد است، و هم خصلت جامعه است. هم در يک واحد کوچک اجتماعی، ساری و جاری است؛ و هم رابطهی انسان و جهان را مینماياند. هم در رابطهی فرد با فرد برقرار است؛ و هم در رابطهی فرد با گروه، يا رابطهی گروه با گروه. حتا در رابطهی فرد با درونش نيز متصور است. جالب توجه اين است که هم روابط دوستانه از آن مايه میگيرد، و هم روابط دشمنانه. هم کسی که از وفاداری به «وضع موجود» سخن گفته، بر همين مبنا سخن گفته است؛ هم کسی که از وضع موجود ناخشنود بوده، و از آن اعراض کرده، يا بر آن تاخته، يا برافتادن آن را طلبيده است، باز جايگزينی بر همين مبنا و روال پيشنهاد کرده است. و اين امر اخير تراژيکترين جنبهی تاريخی «تناقض» ديرينهی فرهنگی ماست.
نقل از کتاب: تمرين مُدارا؛ اثر زنده ياد محمد مختاری
۱۳۸۴/۰۹/۰۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر