مشارکت فعال مردم در امورات مختلف را، نمی توانيم بی ارتباط و جدا از رسيدن به يک زندگی خوب معنا کنيم و بررسيم. در جهان مُدرن امروز، که پيچيدگی، تغيير، شتاب و ارتباط سريع و لحظه ای از جمله ويژگی های آن است، سطح بالای زندگی (چه رفاهی و چه مصرفی)، قدرت برای مشارکت در پروسه های مختلف تصميم گيری سياسی و اثر گذاشتن بر آن و احساس وابستگی به يک جامعه بزرگ بعنوان يک قدرت قابل اتکاء، از هر چيز ديگر برای بهره مندی از يک زندگی «خوب» مهم تر می نمايد. اين ها شرايطی است که به انسان مُدرن اجازه می دهد آنچه را خود راه زندگی خوب می داند، در دوران بشّدت متحولِ کنونی دنبال کند. از اين رو، انسان های امروز تمايل دارند در جوامعی زندگی کنند که از پويايی و پيشرفت اقتصادی بهره جويند، از دموکراسی سياسی برخوردار باشند و به چنان يگانگی اجتماعی مجهز باشند که کار کرد نهادهای گوناگون را در هماهنگی با يکديگر به خوبی فراهم سازند.
بديهی است که ديگر دوران گفتارهای آرمانی و شعارگونه که: «ما برای خربزه انقلاب نکرده ايم»، سپری شده اند. بدون خربزه، نايی برای مشارکت نمی ماند. اين حقيقت را هم ملت و هم دولت، به روشنی می دانند. اما چرا مردم ما در رسيدن به اين آرزوها محروم گشته اند، خود داستانی است دراز دامن: برسر راه تحقق اين آرزوها، مانعی به نام سازمان دولتی، قانون اساسی و نظام ولايت فقيه قرار گرفته اند که نه در ظرف جهان مُدرن امروزی می گنجدند و نه تعلق به عصر خلافت صدر اسلام را دارند. ساخت دولت در ايران، بعد از صد سال از انقلاب مشروطه، همچنان سنتی است و تجربه نشان ميدهد که اگر عنصر مخالفت و ممانعت دولت در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و سياسی به طور کلی حذف شوند، مردم می توانند مشارکت ورقابت فعال داشته باشند.
۱۳۸۴/۰۳/۰۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر