۱۳۸۷/۰۶/۱۹

بريده‌ای از يک نامه در سال ٧٩

... اگر می‌خواهی نظر دقيق فعالين سياسی را در خارج از کشور بدانی، کروبی لايق رياست مجلس اصلاحات نيست! اما اضافه کنم که هرگونه تعرض به کروبی را، مادامی که او از جبهه اصلاحات خارج نگرديد، غلط می‌دانيم. رفتار کج‌دار و مريز فعالين خارج از کشور با کروبی دلايل مختلفی دارد که يکی از آن‌ها به‌زعم من، او بر بستر نقطه ضعف‌هايی که اصلاح‌طلبان (خصوصاً سازمان مجاهدين انقلاب) از خود بروز داده‌اند، فراباليد و هر زمان که اين‌ها نسبت به امری معترض‌اند، کروبی با تهديدی مؤدبانه يادآوری می‌کند که اگر خفقان نگيريد، پرونده‌های تک‌تک‌تان را رو خواهم کرد.... .
البته موضوع به همين‌جا محدود نمی‌شود. ولی فقيه نشان داد که پتانسيل اوليه و لازم را داراست تا بعنوان يک آکتور سياسی وارد ميدان شود و تقريباً هم شد! شايد به‌زعم بعضی‌ها حضور مستقيم او در عرصه سياسی، موج تمايل به حاکميت قانون را در درون جامعه تقويت کند. شايد! با اين وجود چشم‌انداز سياسی را نمی‌توان براساس احتمالات مورد بررسی قرار داد ... مسئله اين نيست که کروبی در تقابل با اصلاح‌طلبان پای ولی فقيه را پيش می‌کشد و حکم‌های حکومتی را تأييد می‌کند، بل‌که با اين قبيل اعمال، به خود و به راست‌ها نيز خيانت می‌کند. همان‌گونه که تجربه ميدان‌داری خمينی را در توشه داريم، ورود ولی فقيه به ميدان، بدون نيروهای «خط امامی جديد» غيرممکن است. پرسش بدون پاسخ را بعنوان ختم کلام بنويسم که اين نيروهای جديد چه کسانی هستند؟

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ