۱۳۸۵/۰۶/۰۹

گردش دايره‌وار

بار ديگر، باز ارعاب و تهديد، برفراز سرِ خانم شيرين عبادی به پرواز درآمد. اما پيش از آن‌که خانم عبادی نامه تهديد‌آميزی را از جانب فرد بی‌هويتی دريافت کند، فردی ديگر، که هويت و سابقه درخشانی در شکوفايی انقلاب فرهنگی دارد، شخصيت انسانی و حقوقی او را به باد انتقادهای تُند و بی‌رحمانه گرفت. می‌گفت به ايشان بهای زيادی داده شده است. ولی فراموش کرده بود که بگويد خودش از کدام جايگاه سخن می‌گويد و «چگونه ما شده است»؟!
ديروز وقتی داشتم درباره زندگی نجيب محفوظ می‌انديشيدم، به ياد حرف‌های شيرين آقای خاتمی افتادم که می‌گفت: جايزه صلح نوبل زياد مهم نيستند. جايزه ادبيات نوبل ارزشمندند! انگار يادش رفته بود که برادرانش در مصر خلاف او می‌انديشند. يعنی همان کتابی را که نجيب بخاطرش جايزه ادبی نوبل را دریافت کرد؛ نه تنها اجازه چاپ و اتشار ندادند، بل‌که بعضی‌ها فتوای مرگ محفوظ را پيشاپيش صادر کرده بودند!
آيا اين همه تناقض در نوع نگاه ما است يا در خود جهان؟

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ