برافروخته و شاکی، ناگهان در مقابلم سبز شد و راه عبورم را بست. میگفت: چرا عليه پيشنهاد تصويب قانون قصاص اعتراضی نمیکنيد؟
گفتم: وقتی هنوز کالايی بنام «قصاص قبل از جنايت»، مهمترين کالای مورد مبادله درون جامعه است؛ و بربستر چنين سنتی، دولتمردان میتوانند با يک اقدام آسان، آن پيشنهاد را تبديل به قانون کنند؛ وقتی میدانيم که همين فردا، ما اولين قربانيان فرهنگی و مهمترين سوژه چنين سنتی خواهيم بود؛ آيا بهنظر تو ديوانگی نيست که عليه چنين قانونی راهپيمايی و تظاهرات راه بیاندازيم؟
راه کج کردم و به رفتن ادامه دادم. اما، هنوز چند قدمی دور نشده بودم که او پرچم قصاص قبل از جنايت را برافراشت و گفت: اکثريتی خيانتکار!
۱۳۸۵/۰۵/۳۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر