۱۳۸۴/۱۲/۱۸

آن‌سوی تهاجم

تهاجم پليس به تجمع دويست نفری زنان و برخورد خشونت‌آميز با انسان‌هايی که به‌مناسبت روز جهانی زن، خواهان محو هرگونه نابرابری، تبعيض و خشونت حقوقی در عرصه‌های مختلف زندگی بودند و شعاری غير از برقراری صلح، عدالت، برابری و آزادی نمی‌دادند؛ از جهات مختلفی حائز اهميت و بررسی است که من تنها به دو نمونه از آن‌ها اشاره می کنم:
1 ـ يورش مغول‌وار به پيرزن هفتاد و چند ساله، مريض و بی‌دفاع، و گرفتن او به زير ضربات سنگين باتون‌های پی‌در‌پی؛ به‌قدری ناشايست و نفرت‌انگيزند که ديگر، جايی برای بهره‌گيری از توجيهات گمراه کننده «المامور والمعذور»، باقی نمی‌گذارد. اين‌گونه درنده‌خويی‌ها و حيوان‌صفتی‌ها را، بايد فراتر از فرمان‌هايی که صادر می‌گردند، ببينيم و بررسی کنيم. اما جدا از اين بحث، الزامی است تا همه مسئولان و اجراکنندگان فرامين آگاه باشند که عرصه حقوقی، بقدری در جهان گسترش يافته‌اند که ديگر هيچ نهاد قانونی و بين‌المللی، مقوله مامور معذور را برنمی‌تابند.
2 ـ ماجرای ديروز، يادآور خاطرات دوران انقلاب نيز بود. آن زمان، به‌رغم پذيرش شعار آزادی توسط رهبری، شورای انقلاب و روحانيانی که راهپيمايی‌ها را سازماندهی و هدايت می‌کردند؛ ناگهان گروهی بمنظور پيش‌بُرد اهدافی خاص، می‌خواستند با شعار: «حکومت عدل علی / برابری، برادری»، تأثيری خاص بر روی مردم و حرکت انقلابی بگذارند.
آن روز، خواهرانی که پی‌گير چنين شعاری بودند، به‌هيچ‌وجه نمی‌دانستند که عدالت مبتنی بر چنين حکومتی، برابری حقوقی، سياسی، شغلی و غيره را متعلق به برادرها می‌داند و اصلا خواست زن، حتا خواهرها را برنمی تابد. اما امروز، همه زنانی که در تجمع ديروز زنان حضور داشتند؛ ملزم‌اند تا حقيقت عريان ديگری را بچشم به‌بينند و بدانند که همان برادران شعار دهنده ديروزی، اکنون برعرصه قدرت تکيه زده‌اند. آن‌ها نه تنها فائزه خانم دوچرخه‌سوار را برنمی‌تابند، بل‌که اگر چاره‌ای داشته باشند، زينب اسب‌سوار را هم به زير می‌کشند و يا در کجاوه‌ها پنهانش می‌سازند.

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ