جمعه شب گذشته دوستی تماس گرفت و گفت: " داشتم توی وبلاگشهرهای شما گشتی میزدم که قرار گرفتن نام تو در رديفهای بالای ستون لينکها، توجهام را جلب کرد. خوشحال از اينکه خطر رفع گرديد و دوباره به جمع دوستانت پيوستی، شتابان سری به وبلاگت زدم. اما وقتی صفحه باز شد، مطلب تازهای را نيافتم؟"
مانده بودم که چه بگويم. پيش از اين، ما با ايميلها، کامنتها و حتا وبلاگهای هرز روبرو بوديم که با نامهای جعلی عليه اين و آن مطلب مینوشتند و هنوز هم مینويسند ولی، "پينگ" هرز و الکی نداشتيم. مفهوم واقعی اين عمل -حتا فرض کنيم که فردی به شوخی و يا بنا به دلايلی ديگر و خاص دست به چنين کاری زد- نوعی جنگ روانی و در ادامه و تکميل فعل فيلترينگ است. سياستی که میخواهد ستون پيوندگاهها را بیخاصيت کند.
اينجا ديگر صحبت اعتمادهاست. من چنين کاری نکردهام! هنوز انگيزه و علتی را که ديگری با نام و نشانیام پينگ میکند، نه دقيقا میدانم و نه دوست دارم که پيشاپيش، انگی به فعل او [اگرچه مفهوم روشن است] بچسبانم. اما در باره اين بازی عاشقانهای که کسی از پشت پرده، نام تو را آواز میدهد، تنها میتوانم بگويم که:
ما از اين نازها فراوان ديدهايم
"با جوانان ناز کُن، با ما چرا؟"
۱۳۸۴/۰۶/۲۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر