در ميان اهالی حکومت، آقای خامنهای يگانه سياستمداری است که به سختی میتوان ميان گفتارها و رفتارهای او مرزی کشيد و آنها را از همديگر تفکيک نمود. چند سال پيش وقتی در ميان جمعی موضوع اختلافات رهبرـرئيسجمهور را برمیرسيدم و صادقانه بر صداقت رهبری و گفتارهای او انگشت نهادم؛ تعدادی آن مقايسه را بحساب شوخی و طنز گذاشتند.
اکنون درويش بینوا، همنام خودم به کمک آمد و در اثبات صداقت رهبری، سندی را ارائه داد. برخلاف گفتارهای رئيسجمهور اسبق و بعد از رُبع قرن تجربه، که راه و انديشهای خمينی، نه تأمينگر منافع ملی بود و نه- آنگونه که صاحبنظران دينی اثبات میکنند- حافظ دين؛ اما خاتمی، عوامفريبانه اصرار داشت تا آن انديشه را بعنوان يگانه راه خوشبختی و سعادت ايرانيان دوباره قالب کند، سند زير، صادقانه علت اصلی دفاع رهبری از امام را بخوبی نشان میدهد.
در دفاع رهبری از امام، نه سخن برسر منافع ملی و سعادت ملت است و نه بحث دين. او با سادهگی وصفناپذيری توضيح میدهد که دفاع از انديشههای امام، چگونه روحانیان را به ثروت (خُم)، مکنت (می) و نوا (نی) رسانده است. باور نمیکنید؟ نگاهی به شعر پائين بیاندازيد:
ساكن بُتخانه را مقصد میاست
عارفان را شور و مستی از نیاست
من خميني را ستايم چونكه او
هم خُماست و هم میاست و هم نیاست
«مقام معظم رهبری»
۱۳۸۴/۰۶/۱۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر