۱۳۸۷/۰۲/۰۷

استراتژی پس از انتخابات

بی ترديد علل و عوامل بسيار گوناگونی وجود دارد که دست‌کم امثال بنده را به اين‌که به کسب قدرت در حوزه ديگر و از جنس ديگری توجه کنيم، رهنمون می‌کند. اولين عامل اين است که من معتقدم در شرايط کنونی ما با نوعی انسداد و انجماد در فضای سياسی مواجه هستيم، عده‌يی تلاش می‌کنند متن سياست را بار ديگر ويراستاری و بازتقرير و بازانشاء کنند، به گونه‌يی که در اين متن جديد، ديگر جايی برای گزاره‌های سرکش و کلمات بازيگوش باقی نماند و اين متن فقط صدای آن‌ها را پژواک دهد و نه صدای ديگری را، به گونه‌يی که حاشيه و مفاهيم و دوايق تحت انقياد امکان شورش و بازيگری در متن را نداشته باشند و امکان يک رقابت قاعده‌مند و قانون‌مند و برابر حقوق برای آن‌ها وجود نداشته باشد. بنابراين در اين شرايط تلاش برای تسخير ماکروفيزيک قدرت راه به جايی نمی‌برد. تلاش برای بازی در Polity با Macropolitic هم به نظر بنده راه به جايی نمی‌برد. مضافاً اين‌که من بر اين باورم در اين شرايط ورود برای تسخير ماکروفيزيک قدرت و Macropolity حيثيت باقی‌مانده اصلاح‌طلبان را به نوعی بيش‌تر خدشه‌دار خواهد کرد. از سوی ديگر معتقدم در شرايط کنونی اصلاح طلبان بسيار به اقتدار اجتماعی و مشروعيت و مقبوليت اجتماعی از دست رفته خود نيازمند هستند. کاملاً معتقدم گروه، حزب و جبهه و يک هويت جمعی سياسی که از مقبوليت اجتماعی برخوردار باشد، می‌تواند به صورت طبيعی و بديهی در عرصه سياست هم دست بالا را داشته باشد و بتواند از رهگذر اقتدار اجتماعی و قدرت اجتماعی، قدرت سياسی را هم به صورت بسيار طبيعی و بديهی اخذ کند ولی برعکس آن ممکن نيست، يعنی ممکن نيست شما قدرت سياسی را داشته باشيد و بتوانيد قدرت اجتماعی، اقتدار اجتماعی و مشروعيت و مقبوليت اجتماعی را هم داشته باشيد.
محمدرضا تاجيک

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ