۱۳۸۶/۰۹/۰۱

اوّل آذر

با چشم باز رؤيايی ديده‌ام
با چشم باز در آب غوطه خورده‌ام.

و آب لايه لايه برافروخته‌ست
در پرده‌های شسته‌ی چشم.

زهدان هنوز تازه پذيرا شده ست
کز تاب‌تاب رؤيا روشن می‌گردد.

اين نطفه آدمی را
در گردشی معاينه می‌بيند.

آرام پرده‌های افق را پس می‌زند
کليک می‌کند بر روی

«پرونده قتل‌های سياسی‌ـ‌زنجيره‌ای»
تا پرده‌های ديگر را بگشايد.

***
قسمتی از شعر «در نَفَس آب»؛
برگرفته از کتاب «سحابی خاکستری» محمد مختاری.
دو بيت ماقبل آخر، توسط نگارنده وبلاگ افزوده گرديد.

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ