🔸 در زندگی اين درس را آموختم که جامعهی ايرانيان
در کليت خود گرفتار ناگويايی و ناپُرسايی است. البته حرف زياد میزنيم
اما، آن حرفها هيچ نشانی از گويايی ندارند، اغلب فحش و تُهمت و قضاوت
يکجانبه هستند تا طرح پرسشهای
قَدَر و چالشگر!
🔸 بزرگترين دلمشغولی ما، چانهزنیهای
بیمعنا برای «بد» و «بدتر» است در حالی که منافع ملی به زبان
ساده، داستانش خوب و خوبتر و خوبترين است و جلب و جذب ارزشهای
توأمان مادی و معنوی به داخل کشور و برای کشور.
🔸 همين يک نمونه نقطه ضعف سبب میشوند تا ديگران [تصویر بالا] در ارتباط با منافع ملیما، پرسشهايی را در مقابل چشمهایمان بگيرند و غيرمستقيم به ريشمان بخندند و بگويند: "شما ديگر کی هستيد که چهل سال آزگار
همه ثروتتان را مفت و مجانی بر باد میدهيد؟"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر