اکثريت قريب به اتفاق مسلمانان جهان
[البته منهای نيروهای آکادميک و پژوهشگران اسلامی] بر اين باورند که «مناره» يکی
از مهمترين نشانههای اسلام
است. از اين جمع بیشمار، شايد تنها اندک شماری از مسلمانان آگاه به
تاريخ اطلاع دارند که در زمان پيامبر و خلفای راشدين، مسجدها مناره نداشتند.
مناره را نخستين بار «معاويه» سر
سلسلهی «بنی امّيه» با هدف سياسی و بهشکل منظورداری
بر بخشی از مسلمانان تحميل کرد. منارهای که امروز جزء جدايیناپذير ساختمان مسجد به نظر میرسد،
در واقع نوعی واکنش منفی و بیادبانهای بود در برابر مخالفان
خلافت معاويه. تاريخ هم گواهی میدهد که معاويه
تنها در دو نقطهای که طرفداران خليفه چهارم [يا نيروهای مخالف خلافت
معاويه] اکثريت داشتند، مناره را به مسجد جامع شهر اضافه کرد: نخست، منارهای که در سالهای ۶۶۷_۶۶۶ ميلادی [۴۵ـ۴۴ هجری قمری] به مسجد
جامع بصره اضافه شد و دومی، منارهای که در سال ۶۷۵
ميلادی به مسجدی در کشور تازه مسلمان مصر. والیهای بصره
[زياد بن ابيه] و مصر [مسلمة بن مخله] دستور داشتند برای آزار روحی مخالفان معاويه
روزی سه بار هنگام اذان، نام و پيام «اميرالمؤمنين معاويه» را در گوش و ذهن
مخالفان فرو کنند. دقيقن شبيهی وظايف گرداندگان اتاق «تمشيت» زندانهای جمهوری اسلامی.
اما نسلهای
بعدی بیتوجه به تاريخچه، علت و بار منفی بدعت «منارهافزونی»، آن شيوه را بهعنوان يک سنت
پسنديده در خاندانهای بنی اميّه و بنی عباس دنبال کردند. فقهای اسلامی هم متناسب
با تمايل عوام، ديدگاههای متفاوتی ارائه دادند: در دورهای ساختن آن را منع کردند، و زمانی مکروه و بعدها مستحب
دانستند. حتا شيعيان تازه به قدرت رسيده در زمان صفوی در پيروی از بدعت منارهافزونی، دستورالعمل "چشم در مقابل چشم" را در
رقابت با دولت عثمانی به شکل «مناره در مقابل مناره» روزآمد کردند و از آن روز به
بعد، تنها منارهها بودند که در رقابت ميان دو دولت روز-به-روز مرتفعتر و تيزتر و شيکتر میشدند.
برگرفته از تلگرام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر