نبايد فراموش کرد که سرمايهداری، در تاريخ بشری، تنها جامعهای است که در آن نه سنت و نه هدايت آگاهانه بر مجموعۀ فعاليت اجتماع نظارت و مراقبت دارد؛ اين تنها جامعهای است که آينده و احتياجهای فردا، کاملاً در اختيار نظامی خودکار گذاشته شده است. بههمين علت هم تعجب چندانی ندارد که کشتی وقتی دستخوش توفان میشود که ديگر مجالی برای مسافران نمانده باشد. يک کشتی بدون کشتیبان ممکن است _دستکم تا بدان اندازه که طراحش وعده داده است_ بخوبی بهکار خود ادامه دهد اما فرض میکنی که چنين نباشد؟ مثلاً فرض میکنی که نتايج اجتماعی آن بدتر از نتايج اقتصاديش باشد، يا میپنداری تأثيرات اقتصادی آن، برای بعضی، بدتر از بعضی ديگر بوده است؟ خوب، بعداً چه خواهد شد؟
بدرستی نمیدانيم چه عوامل تازهای در آينده بر ما تحميل خواهد شد. البته اقتصادی که کاملاً مهار شده باشد نخواهيم داشت و بنابراين مطمئناً بايد بعضی از مشکلات اقتصادی قديمی را نيز بهحساب آوريم _رونقها و تنزلها، منازعه بين انحصار و رقابت، ستيز پايانناپذير برای سهم اقتصادی. اين مشکلات شايد در جو تازه حل و فصل شود اما بههر حال مسائلی برای درگيری خواهند بود. ممکن است ما با مشکلات ظريف و دقيقی، نظير آنچه «شومپيتر» پيش کشيد، مواجه شويم_ تغيير آرام و نافذ در جو و شيوۀ زندگی جامعهمان و رفتاری که جامعه نسبت بهمالکيت خصوصی در پيش میگيرد. اين امکانات را بايد در مد نظر داشت، اما آنها از حيطۀ معلومات کنونی ما بدورند.
دکتر رابرت ل.هايلبرونر
۱۳۸۷/۰۸/۰۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر