۱۳۸۶/۱۲/۱۹

من آمده‌ام که خانه ويران کنم!

"دهقان فداکار پيرشده، چوپان دروغ‌گو عزيزشده، شنگول و منگول گرگ شدن، کوکب حوصلۀ مهمون رو نداره، کبرا تصميم گرفته دماغ‌شو عمل کنه، روبا و کلاغ دستشون توي يک کاسه است، حسنک گوسفنداشو ول کرده و توي يک شرکت آبدارچي شده، آرش کمانگيرمعتاد شده، شيرين، خسرو و فرهادو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسکي، رستم و اسفنديار اسباشونو فروختن و با موتور ميرن کيف قاپي!راستي سر ما ايرانی‌ها چه آمده؟"
این داستان در مورد فناوری اطلاعات و اینترنت هم کاملا در ایران درست عمل می کند. همه کار اصلی خود را ول کرده‌اند و دارند کارهای دیگر انجام می‌دهند. یکی اینترنت را ملی می‌کنه، یکی مدیریت محتوای مجانی را پولی قالب می‌کنه، یکی سایت ها را ثبت می‌کنه، یکی سایت‌ها را فیلتر می‌کنه و ...
و همانند نمونه نخست، تمام این افراد که این کارها را می‌کنند باید کارهای خوب خوب دیگری را انجام دهند ولی آمده‌اند این کارهای بد بد را انجام می‌دهند.
یاد این شعر افتاد که می‌گفت: من آمده‌ام وای وای من آمده‌ام که ویران کنم آخ آخ من آمده‌ام

برگرفته از وبلاگ: دنيای مجازی يا فاجعه مجازی

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ