۱۳۸۶/۱۰/۰۹

مثل سيمون دوبوار

تکيه کلامش اين بود: «مثل سيمون دوبوار و ژان پل سارتر».
از همه‌ی انديشه‌های سارتر و دوبوار، واژه‌های دلهره، انتخاب، مسئوليت و اصطلاح سنگين ضرور ناممکن را ياد گرفته بود.
اولين تجربه‌اش زندگی مشترک سه‌ماهه‌ای با يک هم‌دانشکده‌ای شهرستانی بود که بعدها فکر کرد از زور بی‌جا و مکانی به او روی آورده است.
با هر مردی که آشنا می‌شد از زندگی آرمانی زناشويی آزاد ولی همراه با مسئوليت حرف می‌زد.
حالا هر شب وقتی کنار خيابان می‌ايستد تا از ميان انبوه ماشين‌هايی که جلوش ترمز می‌کنند، يکی را انتخاب کند، به خودش می‌گويد: شايد اين يکی معنی زندگی آزاد زناشويی همراه با مسئوليت را بفهمد.
برگرفته از کتاب: «بازی عروس و داماد»؛ بلقيس سليمانی

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ