مدتی است که خاموش کردن صدای صلحطلب فعالان جامعه مدنی و جنبش زنان، به طرزی خشونتبار دنبال میشود. اما پرسش این است که به راستی چرا؟ دلیل این احکام سنگین و «بی حساب و کتاب» چیست؟ در دور جديد بررسی پروندههای شرکتکنندگان در تجمع 22 خرداد، دو تن از زنان با احکام سنگینتری نسبت به دیگر فعالان جنبش زنان در همین پرونده (از جمله خود من که نه تنها به عنوان يکی از شرکتکنندهگان در آن تجمع، بلکه به عنوان عضوی از اعضای گروه هماهنگکننده نیز بودم)، روبهرو شدهاند!
به نظر میرسد واقعیت پیچیدهتری در این میان وجود دارد، در نتیجه، فراروی از جزئیات میتواند به درک ما از منطق برخورد نیروهای قضایی کمک کند. نخست اینکه در ایران و در بسیاری از کشورها بدون اعمال «خشونت»، نظام پیچیده «کنترل»ها کارکرد موثری نخواهد داشت و بدون این کنترلها نیز قادر نخواهند بود مقاومت و واکنش در برابر خشونتهای اعمال شده را مهار کنند. یعنی تسخیر جامعه مدنی با همدلی و همکاری این دو شیوه، امکانپذیر شده است. در واقع این دو شیوه برخورد در جامعه بحرانزده ما، همواره در کنار یکدیگر وجود داشته و پدیده جدیدی نیست. به این معنا کنترل وقتی اثرگذار است که احساس کنیم بخش خشنتری هم وجود دارد و اتفاقن با پذیرش این مسئله میتوانیم به راحتی در معرض «کنترل» قرار بگیریم.
نوشين احمدیخراسانی؛ برگرفته از وبلاگ زنستان
۱۳۸۶/۰۴/۱۹
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر